خلاصه داستان : داستان واقعی خانواده مدیر مدرسه ای را روایت می کند که در بحبوحه جنگ جهانی دوم ، با پذیرش پناهندگان آلمانی در مدرسه خود ، با چالش های اخلاقی و انسانی مواجه می شوند. در حالی که بسیاری از دانمارکی ها از پناهندگان آلمانی متنفر بودند، خانواده مدیر مدرسه تصمیم گرفتند که به آنها کمک کنند. اما ...

When a folk high school is turned into an internment camp for German refugees, the headmaster couple Jakob and Lis and their children are thrust into an impossible situation. Should the family help the refugees — or stand firm in the Danish resistance against the Germans?

خلاصه داستان : یک نوجوان سیزده ساله به نام بنیامین که به تازگی مادرش را در یک تصادف از دست داده است و اصلا احساس خوبی ندارد و زندگی برای او به نحو بدی پیش می رود اما حسی همیشه به او می گوید که مادرش زنده است و این یک تصادف ساختگی بوده است و همین حس باعث می شود تا او به دنبال یافتن واقعیت برود...

13-year-old Benjamin discovers that his mother didn’t die in an accident as he was led to believe. The trail leads to high-ranking officials in the Danish Secret Service. "Trust no one!", he is told.