خلاصه داستان : دو دوست شغل خود را از دست می دهند، سپس پس از اینکه به عنوان رقصنده مرد در معرض نمایش قرار می گیرند، به شدت از هم جدا می شوند.

Two friends lose their jobs, then part bitterly after they get exposed as male strippers.

خلاصه داستان : مبارک سینگ در یک دهکده کوچک در Punjab زندگی می کند. او همیشه دلسوز و کمک کننده است ، اما غالباً در نهایت خسارات بیشتری به بار می آورد تا جایی که Village Panchayat برای توبیخ او جمع می شوند. وقتی جامعه خبر می دهد که یکی از ساکنان آنها ، لاخان پال سینگ ، یک عضو زیرزمینی استرالیا است ، آنها تصمیم می گیرند شخصی را برای مشاوره به وی واگذار کنند. اهالی روستا مبارک را انتخاب کردند تا بتوانند از شر او خلاص شوند. بلیط مبارک و سایر هزینه ها پرداخت می شود و پانچایات حتی از رنجلا تمایلی می خواهد که او را همراهی کند. به دلیل آمیختگی ، هر دو در مصر به پایان می رسند و منجر به عاشقانه شدن در زندگی مبارک هنگام دیدار با سونیا ، یک جرم شناس می شود ، که ترجیح می دهد جنایتکاران کشته شود

A comic caper about Happy Singh, a Punjabi villager who goes through a series of misadventures and eventually becomes the King of the Australian underworld.

خلاصه داستان : خاکی یک تیم از نیروی پلیس یک تروریست ادعایی را از چاندانگار به بمبئی اسکورت می کند. با این حال سفر آنها به یک بقای مرگبار تبدیل می شود که یک پلیس سابق سعی می کند آنها را برای رسیدن به بمبئی متوقف کند...

Just as he is preparing for his daughter's wedding, a veteran policeman is assigned to a crack team transporting a Pakistani secret agent to trial. Is the latter innocent?

خلاصه داستان : یک کمدی رمانتیک درباره یک بدلکار هندی که هالیوود را طوفانی می کند اما نمی تواند عشق واقعی پیدا کند.

Kambakkht Ishq is about a stuntman and a supermodel that don't believe in love but through a hilarious series of events they fall for each other.

خلاصه داستان : سه زن پس از آنکه به شوهران خود مشکوک به خیانت می شوند ، از خدمات یک بازپرس خصوصی استفاده می کنند.

The film is about three husbands having affairs outside their marriage. One of their wives hires a detective named Kishen and finds out that their husbands are cheating. Their wives find out when Kishen scares them by blind folding them and when they tell their girlfriends list, Sanjana gets hurt and leaves and tries to commit suicide but Kishen helps her.

خلاصه داستان : کلادی ۷۸۶ پدری که دفتر ازدواج را اداره می کند معتقد است که پسرش در زندگی شکست خورده است. برای اینکه به او ثابت کند اشتباه می کند، پسرش وظیفه پیدا کردن همتا برای خواهر یک گانگستر را بر عهده می گیرد...

A father who runs a marriage bureau believes that his son is a failure in life. In order to prove him wrong, his son takes on the task of finding a match for a gangster's sister.

خلاصه داستان : سه پسر و سه دختر به دنبال عشق واقعی خود هستند و در همین حال که آن ها هم دیگر را پیدا میکنند به هم دروغ های می گویند که دستشان رو می‌شود و دروغ های آن ها مشخص میشود...

Believing himself to be a jinx and bringing bad luck upon himself and others, a man attempts to find true love, but ends up in very complicated relationships.

خلاصه داستان : آخیل ، یک تبهکار و یک شکست خورده ، می فهمد که پدر واقعی او یک تاجر الماس ثروتمند است که به تازگی درگذشته است. هنگامی که او برای بازیابی ثروت خود می رود ، می فهمد که یک سگ آن را به ارث برده است.

Akhil (Akshay Kumar) finds out that he is the heir of 3000 crore rupees as he and his mother were abandoned by his diamond baron father (Panna Laal Johari) who is now dead. However, his life goes Topsy-turvy when he learns that the empire goes to entertainment (a dog).

خلاصه داستان : داستان شعیب ، یک دونفر زیر زمینی است که با کشته شدن مربی خود به قدرت رسید و پادشاهی خود را با کمک بهترین دوستش ، جاوید و عاشق سابقش ممتاز گسترش داد. وی ضمن بازدید از منطقه ای که بزرگ شد ، با اسلم ملاقات می کند ، که همدست او می شود

Shoaib's life takes a precarious turn when he finds himself pitted against a younger contemporary - not just in "business", but in love...

خلاصه داستان : توالت - اک پرم کاتا زنی تهدید می کند که شوهرش را ترک می کند مگر اینکه او در خانه شان توالت نصب کند. برای به دست آوردن عشق و احترام او، او راهی سفری می شود تا با جامعه عقب مانده مبارزه کند...

A woman threatens to leave her husband unless he installs a toilet in their home. To win back her love and respect, he heads out on a journey to fight against the backward society.

خلاصه داستان : یک مرد کلاهبردار راز مرگباری را کشف می کند و باید عشق خود، مردم محلی شهر کوچک و دختر کوچکی را که اصرار دارد دخترش است را از اوباش نجات دهد...

A small-time thug comes across a young girl who claims him to be her father, following which he realizes he has a lookalike who's being hunted by goons.

خلاصه داستان : یک جنایتکار بی رحم پس از دیدار با یک کودک رها شده و نهایت مراقبت از او ، راه های جنایتکارانه خود را اصلاح می کند. با این وجود سایه های گذشته همچنان او را آزار می دهد.

Sultan (Shakti Kapoor) adopted an orphan and named him Badshah (Akshay Kumar). Badshah grows up to be a criminal and his life was made difficult by Inspector Pradhan (Ashish Vidyarthi). Badshah's sidekick is Abdul (Ashutosh Rana). The only hope in Badshah's life is Sapna (Karisma Kapoor), whom he incidentally met. But circumstances lead Badshah to commit murder in public. During this experience, a child clangs to him and he took the child to Sapna. Before he could explain anything, Pradhan gets there and Badshah had to escape. He changed his name to Babu Lohar and becomes a blacksmith and loving father, to give the child a good future. However, after 7 years, he sees Abdul and Sultan again. Pradhan is still after him. When the child's parents find out about him, they ask Babu to return their child. Will he let the child go? Will the child go with his parents?

خلاصه داستان : "راج" و "پریا" زوجی هستند که پس از ازدواج برای زندگی به سوئیس می روند.آنها در آنجا با همسایه های خود "راج" و "سونیا" رابطه دوستانه ای برقرار می کنند.همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه یک روز..

Raj and Priya befriend their new neighbors Vicky and Sonia. One day, Raj wakes up in Vicky's house and finds out that Sonia has been murdered and he's being framed for it. On the run, he must try and prove his innocence with the support of his loving wife.

خلاصه داستان : مانموهان مالهوترا متولد هند تصمیم گرفت دوباره در لندن واقع شود ، انگلیس مستقر شد ، خود را تأسیس کرد ، به هند بازگشت ، با ببو ازدواج کرد و پس از یک دوره 4 ساله برای وی ویزا گرفت تا بتواند با او زندگی کند. اندکی پس از آن او جاسمیت را به دنیا آورد. منموهان همیشه از خجالت Bebo ، چون او بیش از حد سالم بود و کاملاً پیچیده نبود ، در نتیجه او همیشه او را در خانه رها می کرد ، در حالی که معاشرت داشت. ببو نمی خواست جاسمیت مانند او به سرانجام برسد ، بنابراین وی را در یک مدرسه متوسط ​​انگلیسی پذیرفته ، ترغیب می کند با دوستان قفقازی مخلوط شود ، و در نتیجه جاسمیت به جاز تبدیل شد - یک زن جوان فوق العاده زیبا ، از نظر ظاهری ، صحبت انگلیسی ، عادات و قلب. برنامه های مانموهان برای ازدواج او با یک پسر هندی بی نتیجه است

Indian-born Manmohan Malhotra decided to re-locate to London, England, established himself, returned to India, got married to Bebo, and after a period of 4 years got a visa for her so that she could live with him. Shortly thereafter she gave birth to Jasmeet. Manmohan was always embarrassed of Bebo, as she was overly healthy and not quite sophisticated, as a result he always left her at home, while he socialized. Bebo did not want Jasmeet to end up like her, so got her admitted in an English Medium school, encouraged to mingle with Caucasian friends, and as a result Jasmeet was transformed in to Jazz - a stunningly beautiful young woman, British in looks, talk, habits, and heart. Manmohan's plans to get her married to an Indian boy are all in vain. His friend, Parvez Khan, is in a similar situation with his son, Imran, openly romancing a Caucasian blonde, Susan. Manmohan decides to take his family for a tour in India...

خلاصه داستان : بابورائو صاحبخانه ای در هند است که بسیار نزدیک بین است و همیشه در مشکلات مالی است. او مستأجري به نام راجا دارد كه چند ماه است اجاره خانه اش را نداده است. او همچنین مستأجر دیگری به نام شیام دارد که برای یافتن شغل در محل پدر مرحوم خود به شهر آمده است ، اما نمی تواند شغلی پیدا کند. این سه مرد مرتباً با یکدیگر دعوا می کنند.

Three unemployed men find the answer to all their money problems when they receive a call from a kidnapper. However, things do not go as planned.

خلاصه داستان : پدری دوست ندارد سه دخترش ازدواج کنند. اکنون، این سه مرد هستند که باید سعی کنند و پدر را متقاعد کنند که برای دخترانش مناسب هستند...

A father doesn't want his three daughters to get married. Now, it's up to three men to try to and convince the father that they're a good fit for his daughters.

خلاصه داستان : جولی وکیل دست و پا چلفتی است که با نمایندگی از مهمترین پرونده دادگاه کار خود روبرو است...

A blunt, abrasive and yet oddly compassionate Jagdishwar Mishra aka Jolly, a small-time struggling lawyer who moves from Kanpur to the city of Nawabs to pursue his dream of becoming a big-time lawyer.

خلاصه داستان : مردی عاشق زنی زیبا می شود، اما بعداً متوجه می شود که برادران او گانگستر هستند.

Dubai-based criminal don Uday takes it upon himself to try and get his sister Sanjana married - in vain, as no one wants to be associated with a crime family. Uday's associate Sagar Pandey finds a young man, Rajiv, who lives with his maternal uncle and aunt - Dr. and Mrs. Ghunghroo. Through extortion he compels Ghunghroo to accept this matrimonial alliance. But Rajiv has already fallen in love with young woman in South Africa. When the time comes to get Rajiv formally engaged to this woman, he finds out that Sanjana and she are the very same. With no escape from this predicament, the wedding is planned, with hilarious consequences.

خلاصه داستان : وقتی سه مرد تماسی از طرف یک آدم ربا دریافت می کنند، جوابی برای حل تمام مشکلات مالی خود پیدا می کنند. اما همه چیز خوب پیش نمی رود و…

Babu Rao, Raju and Shyam, are living happily after having risen from rags to riches. Still, money brings the joy of riches and with it the greed to make more money - and so, with a don as an unknowing investor, Raju initiates a new game.

خلاصه داستان : یک باستان شناس هندی سعی دارد تا میراث هند رو از دست نیروهای شیطانی نجات بده تا وجود واقعی رام ستو افسانه ای رو ثابت کند …

An atheist archaeologist turned believer must race against time to prove the true existence of the legendary Ram Setu before evil forces destroy the pillar of India’s heritage.

خلاصه داستان : وقتی مغازه اش در اثر زلزله خراب می شود ، یک مغازه دار خدا را به دادگاه می برد.

A shopkeeper takes God to court when his shop is destroyed by an earthquake.

خلاصه داستان : ایشوار چاندرا تاکور زندگی خوبی را پشت سر می گذارد و...

A chronic illness leaves Ishwar with only a few months to live. His son Aditya is extremely reckless. To make him realise his responsibilities, Ishwar throws his son out of the house.

خلاصه داستان : یک کمدی از اشتباهات که در آن چهار مرد به یکدیگر کمک می کنند تا پدرشوهرش را فریب دهند و آبشاری از سردرگمی و آشفتگی ایجاد کنند...

A comedy of errors wherein four men help each other to fool their prospective father-in-laws creating a cascade of confusion and mayhem.

خلاصه داستان : یک تیم ممتاز ضداطلاعات از نقشه یک تروریست برای حمله به هند با خبر می‌شوند و حالا باید از نقشه شوم او جلوگیری کنند.

An elite counter-intelligence unit learns of a plot, masterminded by a maniacal madman. With the clock ticking, it's up to them to track the terrorists' international tentacles and prevent them from striking at the heart of India.