خلاصه داستان : شرح رومانی قبل از سقوط چائوشسکو ، از طریق داستان نلا. دختر سرهنگ سابق Securitate ، پلیس سیاسی رومانی. او حاضر نشد به عنوان خواهر خود ، نماینده این Securitate شود و با پدرش زندگی می کند. پس از مرگ او ، او بوكارست را ترك كرده و در يك شهر كوچك به سرانجام مي رسد ، و در آنجا با ميتيكا ، جراح ، شخص ديگري ملاقات مي كند و از همه چيز مي خندد

A description of Romania before Ceausescu's downfall, through the story of Nela. Daughter of a former colonel of the Securitate, the romanian political police. She refused to become as her sister, an agent of this Securitate, and lives with her father. After he died, she leaves Bucharest, and ends up in a little town, where she meets Mitica, a surgeon, another herself, laughing of everything.

خلاصه داستان : آلینا و ویچیتا از روز یتیم خانه با هم دوست بوده اند. و آنها از زمان بلوغ جنسی خود عاشق بوده اند. اما علینا ، علی رغم سوگند وفاداری متقابل ، که دیگر تاب تحمل فقر را نداشت ، به آلمان مهاجرت کرد و در آنجا به عنوان یک زن دزدگیر شد. حالا او فقط نتوانست از وویچیتا دور شود و امروز به رومانی بازگشته است تا ویوچیتا را به همراه خود به آلمان ببرد. تنها دردسر این است که در این بین دوست دخترش در عاشق شدن به او خیانت کرده است ... خدا! Voichita در واقع اکنون در صومعه ای زندگی می کند که قصد دارد نذر کند. کشیش موافقت می کند ، اگر تا حدودی اکراه باشد ، قبل از عزیمت (فرضی) آنها ، آلینا را در خود جای دهد

A drama centered on the friendship between two young women who grew up in the same orphanage; one has found refuge at a convent in Romania and refuses to leave with her friend, who now lives in Germany.

خلاصه داستان : Occident یک کمدی تلخ و شیرین است که تمرکز آن روی تمایل روزافزون جوانان اروپای شرقی به مهاجرت به غرب است. هنگامی که لوسی دوست (الکساندرو پاپادوپول) و معشوق زیبای او سورینا (آنکا آندرونه) از آپارتمان خود بیرون رانده می شوند ، سورینا تصمیم می گیرد که آنها باید از قبر پدرش بازدید کنند و "نشانه" بخواهند. چند ثانیه بعد ، یک بطری به سر لوسی اصابت کرد و توسط یک فرانسوی به بیمارستان منتقل شد. سورینا با وجود علاقه اش به لوسی معتقد است زندگی با امنیت بر عاشقانه اولویت دارد و با سامری خوب زندگی می کند. در همین حال ، یک عروس ناراحت (تانیا پوپا) و مادرش (کوکا بلوس) از یک آژانس خصوصی کمک می گیرند تا شوهر مناسبی برای او پیدا کنند ، اما مرد ثروتمند ایتالیایی که آنها انتخاب می کنند بیش از چند ویژگی نامطلوب دارد

"Occident" is a bitter comedy about the people who want to emigrate from Romania, and about those who stay behind. The movie has a rich, interesting structure: there are three different stories - a weeklong in the film - that cross, interconnect and happen in the same period. The characters influence each others lives, sometimes even without knowing. Main characters from one story become secondary characters in another story. At the same time, scenes from the first part of the movie bring unexpected facts when seen the second or the third time. The stories do not have just one ending: the first story ends in each of the third parts in a different point, suggesting radically different solutions for the characters. The way in which the director fits time and links events together often produces thematically unexpected results.

خلاصه داستان : مارا ، یک زن جوان رومانیایی ، به تازگی با دراگوس ، پسر 9 ساله خود به ایالات متحده رفته و با دانیل ، آمریکایی ازدواج کرده است که او تنها چند ماه پیش با وی ملاقات کرده است. این فیلم او را از طریق یک سری برخوردهای آشکار در طی یک روز ، از مشکلات وی در مورد نگهداری از کودک ، ملاقات غیرمترقبه و ناراحت کننده او با یک مقام مهاجرت آمریکایی ، گرفته تا برخورد با پلیس درباره پسرش که مجبور به ترک در اتاق متل و بانک شد ، دنبال می کند. صدور وام با همسرش.

While working in the US on a temporary visa as a caretaker, Mara, a 30 year-old single mother from Romania, marries Daniel, an American. After the arrival of her son Dragos, everything seems to have fallen perfectly into place. When the process of getting a green card veers unexpectedly off course, however, Mara is faced with abuses of power on every level and forced to answer a dark question about herself – how far would you go to get what you want?

خلاصه داستان : میرچه، مردی 30 ساله از یک شهر کوچک ترانسیلوانیا در آزمون پذیرش قضایی در بخارست مردود شد. او چاره ای جز بازگشت به خانه و زندگی با پدر و مادرش ندارد. او مجبور می شود در یک شرکت جمع آوری زباله که متعلق به ...

Mircea, a 30-year-old man from a small Transylvanian town fails the judicial admission exam in Bucharest. He has no choice but to return home and live with his parents. He is forced to get a job in a waste collector company owned by a rich local politician. But things get complicated when Mircea starts working for the boss's wife.

خلاصه داستان : راهبه‌ای جوان برای شرکت در یک موضوع فوری از صومعه خود بیرون می‌رود، اما هرگز به آن باز نمی‌گردد و تحقیقات یک کارآگاه پلیس در مورد سرنوشت او، سرنخ‌ها و افشاگری‌هایی را کشف می‌کند که نه تنها به حقیقت، بلکه به معجزه نیز منجر می‌شود...

A young novice sneaks out of her convent to deal with a matter that cannot be delayed.

خلاصه داستان : کوستی مرد خانواده‌ای است که همسایه‌اش به او پیشنهاد جالبی می‌دهد: به او کمک کنید تا ثروتی را که طبق گزارش‌ها در جایی در زمین روستایی خانواده‌اش

Costi leads a peaceful life. At night he likes to read his 6-year-old son stories, to help him sleep. Their favourite is Robin Hood. Costi sees himself as the hero - righter of wrongs and defender of the oppressed. One evening, his neighbour pays him an unexpected visit and shares a secret: there's treasure buried in his grandparents' garden, he's sure of it. If Costi will hire a metal detector to help locate it, he'll give him half of whatever they get. Skeptical at first, in the end Costi can't resist. He's on board. The two accomplices have one weekend to locate the loot. Despite every obstacle in their path, Costi refuses to be discouraged. For his wife and son, he's a real hero - nothing and no one are going to stop him.

خلاصه داستان : توما و آنا به عنوان دانشجویان در دانشکده ادبیات ملاقات می کنند و به سرعت در عشق می مانند.

Toma and Ana meet as students in the literature faculty, and quickly fall in love. But, because of Ana's mental illness, their relationship slowly collapses.

خلاصه داستان : پس از خبر وحشتناک یک تصادف رانندگی مرگبار درگیر پسرش ، یک و...

Child's Pose is a contemporary drama focusing on the relationship between a mother and her 32-year-old son. After the accidental killing of a boy in a car crash, the mother tries to prevent her son being charged for the death, and she refuses to accept that her son is a grown-up man.

خلاصه داستان : ارباب جاسوس؛ سریالی در سبک جاسوسی اکشن درام محصول شبکه مکس است. ویکتور گودنو، دست راست دیکتاتور رومانی نیکلای چائوشسکو، رازی دارد؛ او مامور کا گ ب است و باید پیش از آنکه لو برود فرار کند…

During the height of the Cold War, Victor Godeanu, the right-hand man and closest advisor to Romanian dictator Nicolae Ceaușescu, and secret agent for the KGB, must escape Romania and Ceaușescu before his cover is blown. Helped by an undercover Stasi agent and an up-and-coming CIA agent, Godeanu must elude the KGB and his own country’s spooks, fully aware that his defection is putting his family back home in mortal danger.

خلاصه داستان : داستان دو خواهر و برادر و پدری که پزشک است و چندین اتهام به او وارد است . خانواده ای که در آن هیچ کس مرزی بین آنچه اخلاقی و قانونی است ترسیم نکرد...

At the dinner table one night, a close-knit Romanian family is upset by a startling revelation.

خلاصه داستان : "دهان لیموناد" به بچه ها و tweens می گوید که اعتماد به نفس شما را سنگین می کند و قوانین سرنوشت خود را پیدا می کند. داستان از پنج دانش آموز دبیرستانی متمایز پیروی می کند - اولیویا (بریجیت مندلر) ، مو (نائومی اسکات) ، چارلی (بلیک مایکل) ، استلا (هیلی کیوکو) و ون (آدام هیکس) که در بازداشت با یکدیگر دیدار می کنند. آنها می فهمند که مقصد آنها راک است و در نهایت گروهی را تشکیل می دهند که برای دانش آموزانی که توسط نخبگان دبیرستان کنار گذاشته می شوند قهرمان می شود

After five disparate high school students meet in detention, they realize they have more in common than they think and form a band that becomes a champion for students sidelined by the high school elite.

خلاصه داستان : میرچه، یک افسر اطلاعاتی بازنشسته، متوجه می شود که پسرش در کوهستان گم شده است. پس از روزها جستجو، میرچا تیم نجات خود را گرد هم آورد که منجر به درگیری با جوخه محلی شد.

Mircea, former Intelligence officer, finds out that his son from has gone missing in the mountains. He travels there to find him. After days of searches, Mircea put his own rescue team together, leading to conflict with the local squad.

خلاصه داستان :

An audiovisual allegory on communication – this film follows cable technicians in four different countries (Ukraine, Romania, Bulgaria, Moldova) as they visit their customers. Each client they call on provides a glimpse into their own individual universe. With so many tools for communication, we still inhabit a modern-day Tower of Babel; an ordered discordance of personalities and perspectives.

خلاصه داستان : پس از به سرقت رفتن موتور راننده پیک ، او باید قبل از اینکه همه چیزش را از دست بدهد آن را پیدا کند و ...

To the Rider his moped is everything. As a pizza delivery driver it is his livelihood. As a breadline straddling, immigrant father it is his family’s anchor. It takes his wife to work. It gets his daughter to school. So when one night the moped is stolen, his world collapses. He has to get back his bike – or replace it – in whatever way possible, before his next shifts starts. If he fails, he won’t just lose his job, he will lose it all. He tries to ask the few familiar faces for help in this unfamiliar, disorienting city. However, as he runs out of time and his options are wearing thin, his moral compass begins to crack and he grows more and more willing to forgo his conscience in order to save himself and his family.

خلاصه داستان : نگاهی به روش‌های ساده و خارق العاده‌ای که سگ‌ها بر زندگی روزمره ما تأثیر می‌گذارند ...

A contemplative odyssey across our planet, looking at the simple and extraordinary ways that dogs influence our daily lives. Former child soldiers in Uganda. The local pub in a Scottish town. A dog walker on the streets of Istanbul. A kaleidoscope of unconventional portraits from fascinating locations. People need dogs, and perhaps they need us, but what do humans do to deserve the unconditional love they provide?

خلاصه داستان : خلاصه داستان : Morometii 2 داستان خانواده Moromete را از روستای Campia Dunarii ادامه می‌دهد و بر روی کوچک‌ترین خانواده تمرکز می‌کند . دنیایی که آن‌ها می‌دانستند , بر مبنای کار بر روی زمین , مجذوب جنگ شده بود . نظام سیاسی جدید براساس برابری نظم در زندگی آن‌ها و خانواده Moromete باید

A sequel to Moromeții (1987), the tale follows the life of the Moromete family after WWII, with Romania being overpowered by Communism.

خلاصه داستان : سه مرد پس از اینکه در یک لاتاری برنده شده، در راه متوجه می شوند که بلیط هایشان دزیده شده است و ...

3 men from a provincial town who are in an urgent need for money so they decide to buy a lottery ticket. They win the lottery, but very soon, the ticket gets stolen.

خلاصه داستان : "پاوئل" عاشق دو زن شده، یکی همسرش "آندریا"، مادر بچه هایش و زنی که 10 سال گذشته را با او سپری کرده و دیگری معشوقه اش "رالوکا"، زنی که به "پائول" کمک کرد از نو خودش را بسازد، "پائول" باید تا قبل کریسمس بین این دو زن یکی را انتخاب کند... * این نسخه از فیلم دارای هاردساب انگلیسی می‌باشد.

Paul Hanganu loves two women. Adriana his wife and the mother of their daughter, the woman with whom he's shared the thrills of the past ten years, and Raluca the woman who has made him redefine himself. He has to leave one of them before Christmas.

خلاصه داستان : ادیپ که از رها شدن نجات یافته و توسط پادشاه و ملکه بزرگ شده است، هنوز توسط یک پیشگویی تسخیر شده است - او پدرش را می کشد و با مادرش ازدواج می کند.

In pre-war Italy, a young couple have a baby boy. The father, however, is jealous of his son - and the scene moves to antiquity, where the baby is taken into the desert to be killed. He is rescued, given the name Edipo (Oedipus), and brought up by the King and Queen of Corinth as their son. One day an oracle informs Edipo that he is destined to kill his father and marry his mother. Horrified, he flees Corinth and his supposed parents - only to get into a fight and kill an older man on the road…

خلاصه داستان : داستان فیلم در سال 1959 اتفاق می افتد، جایی که گروهی از مبارزان رومانی که شامل چهار مرد و یک زن می باشند، دستگیر و به اعدام محکوم می شوند اما قبل از اجرای حکم از آن ها خواسته می شود که در یک فیلم تبلیغاتی که درباره جرم و جنایت است شرکت کنند و...

A Romanian police officer teams up with a small crew of bank robbers to pull off a heist by convincing everyone at the scene of the crime that they are only filming a movie.

خلاصه داستان : در رومانیِ زیر سلطۀ نازی‌ها کمیسر مولدوان (نیکلائسکو) و سردستۀ مزدوران گارد آهنین، باوجود جراحات زیاد، از مرگ جان بدر می‌برند و بهبود می‌یابند. کشمکش آنان این‌بار طرف سومی هم پیدا می‌کند؛ نیروهای دولتی ِ فرمان‌بر ژنرال آنتونسکو. جمهوری‌خواهان برای همسو کردن مولدوان در مبارزه با هر دو گروه فاشیست (گارد آهنین و نیروهای آنتونسکو) دست‌بکار می‌شوند، ولی مولدوان تنها برای آزادی میهن و البته انتقام با فاشیست‌ها پیکار می‌کند؛ چراکه آنان ناجوانمردانه مادرش را کشته‌اند و اکنون فرزند خردسالش را گروگان گرفته‌اند تا او را به زانو در آورند.

"Revansa" (Revenge) appeared not so long after the preview movie of the series, "Un comisar acuza" (The Police Inspector Calls). In this sequel we meet up with police inspector Tudor Moldovan, once again, who wasn't actually killed and who has returned to put an end to Paraipan's actions once and for all. When Paraipan kidnaps Moldovan's kid, the police inspector makes up his mind to punish Paraipan and his bosses and to finish off the fascist movement, lead by Zavoianu and his allies. Together with the communist that fight to gain power, Moldovan takes out his enemies one by one.

خلاصه داستان : در سالهای بحران جنگ سرد در دهه ی 80 دولت رومانی یک مجموعه ی محبوب و طولانی را در مورد کاراگاهان و پلیس هایی خلق کرد که نه تنها اسباب سرگرمی تماشاگران شد بلکه حس ملی گرایی را تقویت کرد...

In the 1980s, millions of Romanians tuned in to Comrade Detective, a gritty, sexy, communist buddy cop show that has now been digitally remastered and dubbed into English for the first time.

خلاصه داستان : یک معلم جوان و ناامن سفری را از طریق اروپا به ترکیه آغاز می کند، جایی که می خواهد دوباره زنی را ببیند که به اعتقاد او سرنوشت اوست.

Can Daniel follow the sun from Hamburg to the Bosporus by Friday to meet his love?