در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Clockwise 1986... لطفا منتظر بمانید ...
آقای «استیمسون » مدیر وسواسی و بسیار منضبط به عنوان ریاست كنفرانس مدیران دبیرستانهای كشور انتخاب می شود. روز برگزاری سیمنار از قطار جا می ماند و تلاش او برای یافتن همسرش بی ثمر باقی می ماند ...
یک مدیر مدرسه جامع و با وسواس وقت شناس، قصد دارد در کنفرانس سالانه مدیران یک سخنرانی مهم ارائه دهد...
دانلود فیلم Clockwise 1986 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
جان کلیز در «جهت عقربههای ساعت» نقش فردی را بازی میکند که با بازیل فالتی از مجموعه تلویزیونی «برجهای فاولتی» صحبتهای عملی زیادی دارد. مانند هتلدار هایپر تورکی، برایان استیمپسون یک فرد وسواسی است که زندگی خود را در حال اجرا می بیند. مدیر یک مدرسه جامع جامعه بی ادعا، او متعصب به نظم و انضباط است، با تثبیت خاصی بر قابلیت اطمینان. او از آن دسته افرادی است که برنامه مدرسه را از درون و بیرون می داند. پس از دیدن دانش آموزی که در اطراف مدرسه ایستاده است، می تواند بلافاصله به آن دانش آموز بگوید که دقیقاً همان چیزی است که فرد باید در آن ثانیه به سراغش برود. (این مدرسه، در یک شوخی، به نام ساعت ساز معروف انگلیسی توماس تامپیون نامگذاری شده است).
استیمپسون توسط دانشآموزان و کارکنانش که او را دیکتاتور و تحقیرکننده میدانند، تحقیر میشود. به وضوح توسط فراخوان های گسترده تر مورد احترام است، زیرا او به عنوان مدیر جلسه عالی مدیران انتخاب شده است. Clockwise روایتی از اتفاقات روزی است که استیمپسون به دلیل سخنرانی در گردهمایی سالانه نشست در نورویچ اتفاق می افتد. اوضاع زمانی بد می شود که به دلیل تصور نادرستش از همه چیزهایی که توسط یک بلیت جمع کن در ایستگاه به او می گویند، با قطاری غیرقابل قبول می گذرد و قطاری را که باید می رفت از دست می دهد. او با اطلاع از اینکه برای چند ساعت یک قطار بیشتر به نورویچ نخواهد رفت، سفر را از طریق خیابان انتخاب می کند و برمی گردد، فقط برای اینکه متوجه شود که شخص مهمش وسیله نقلیه را سوار کرده است. او با لورا، یکی از شاگردان ساختار ششم خود ملاقات می کند و در فوریت او را متقاعد می کند که او را در سفر 163 مایلی به نورویچ رانندگی کند. زنجیره دیگری از تصورات نادرست باعث میشود که پلیس، سرپرستان لورا (که گمان میکنند دخترشان در یک مشاجره خارج از ازدواج با سرپرستش شرکت میکند) و نیمه بهترش (که دقیقاً همین فکر را میکند) آنها را در سراسر میدان انگلیسی جستجو کنند. چیز). به روشی که آنها یکی از معشوق قبلی استیمپسون را که تصادفاً با او ملاقات می کنند دستگیر می کنند، وسیله نقلیه را به یک مزرعه می رانند و توقف می کنند، در یک صومعه سرازیر می شوند و در صورت اضطرار برای رسیدن به موقع به نورویچ، یک گذر را نگه می دارند. راننده لباسها، پول نقد و ماشیناش را بردارد.
شوخی اصلی فیلم این است که مردی که به قابلیت اطمینان علاقه زیادی دارد، باید در تلاش برای رسیدن به گردهمایی اصلی بسیار دیر بدود. از زندگی او علیرغم این واقعیت که استیمپسون از آن نوع مردی است که بسیاری از مردم در نتیجه اگر به نحوی او را ملاقات کنیم، از آن متنفر خواهند شد، با در نظر گرفتن همه چیز، کلیز میداند که چگونه شفقت خاصی را نسبت به شخصیت خود برانگیزد، که احساس دیوانگی از یک فرد بیرون میآید. احساس می کند که او قربانی شرایط است، که کل جهان در یک ترفند عظیم به هم پیوسته است تا او را از ارضای کاری که باید تا حدودی ساده می بود باز دارد. فوریت او با این شانس اندک افزایش می یابد که او ممکن است گزینه ای برای رسیدن به موقع به نوریچ داشته باشد. ("این تاریکی نیست، لورا. من می توانم تاریکی را تحمل کنم. این انتظاری است که من نمی توانم تحمل کنم). شاید خیلی از ما نباشیم که دیر یا زود یا دیر یا زود احساس مشابهی نداشته باشیم.
اگرچه فیلم در برخی موارد به عنوان یک شوخی به تصویر کشیده می شود، اما این کلمه نباید به عنوان یک طنز صرفاً مکانیکی در نظر گرفته شود؛ شخصیت نیز تأثیر قابل توجهی دارد. خوشبختانه، کلیس فقط یک متخصص عالی نیست. شوخی زمان او در Clockwise عالی است اما علاوه بر این یک فرد سرگرم کننده عالی است.(هدیه ای که توسط پایتون سابق، مایکل پیلین به اشتراک گذاشته شده است.) کلیز نیز از بقیه بازیگران کمک زیادی می گیرد، به خصوص از آلیسون استیدمن به عنوان همسر مهربانش. گوندا و شارون لیدی در نقش لورای وحشی و مصمم، که برای او راندن سرپرست سرپرستش به کراس کانتری روشی بسیار جذاب تر از چند درس طاقت فرسا برای گذراندن روزش است.
Clockwise نیست. دقیقاً مشابه دو کمدی فوقالعاده پس از پایتون، «مبلغ» و «یک کارکرد خصوصی» پیلین است. برای اغلب اوقات بسیار سرگرم کننده است. در اکثریت قریب به اتفاق ساعت اصلی و قطعه ای که بی اختیار می خندیدم. (به طرز شگفت انگیزی، طرف مقابل من به طور مرتب از پایتون ها و هر یک از کارهای آنها متنفر بود). متأسفانه، مایکل فرین، نویسنده فیلمنامه، نتوانست تا آنجا که ممکن است با این احساس از خلق کمیک همراه باشد. داستان برای تکمیل نیاز به یک چرخش خیره کننده داشت، با این حال به آرامی تمام می شود و ربع ساعت آخر یا چیزی شبیه به آن، پس از اینکه استیمپسون سرانجام در گردهمایی ظاهر شد، پس از آنچه قبلاً رخ داده است، تا حدودی خسته کننده است. با این حال، این هنوز یکی از بهترین کمدی های انگلیسی دهه هشتاد است. من مطمئناً آن را به اغراق آمیز "ماهی به نام واندا" ترجیح می دهم. 7/10
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.