داستان دو دوست در شهر لس آنجلس و ستیزی که بین آنها در می گیرد...
"جیم دیویس" سرباز سابق ارتش وقتی از سمت پلیس لس آنجلس پیشنهاد کاری به او می شود حس می کند با زندگی قبلی خود باز می گردد.در این میان بهترین دوستش توسط دوست دختر خود "سیلویا" تحت فشار میباشد تا شغلی پیدا کند ولی "جیم" بیشتر علاقه مند به سرقتهای کوچک است و ...
داستان دو دوست صمیمی به نامهای جیم و مایک که پس از یک سری اتفاقات، ستیزی بینشان صورت میگیرد...
جیم دیویس یک رنجر سابق ارتش است که پس از تبخیر پیشنهاد شغلی از LAPD ، خود را در زندگی قدیمی جنایات خردسالش می بیند. بهترین دوست وی توسط دوست دخترش سیلویا برای یافتن شغل تحت فشار قرار می گیرد ، اما جیم بیشتر علاقه دارد در حالی که سعی در گرفتن یک کار اجرای قانون دارد برای گرفتن شغل از اراذل و اوباش کوچک ، پول بدست آورد و از پول دزدی کوچک بدست آورد
جیم دیویس سرباز سابق جنگ است و اعتقاد دارد که وظیفه اوست تا به عنوان یک پلیس در خیابان های لس آنجلس مشغول به کار باشد. اما وقتیکه صلاحیت او توسط پلیس رد میشود او رویاهایش را نابود شده میبیند...
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با وجود همه هوپلا های پیرامون "Harsh Times" و اینکه به عنوان نوعی "روز آموزش" به بازار عرضه می شود ، حدس من این است که ممکن است بسیاری از مردم گمراه شوند و فکر کنند Harsh Times چیزی است که نیست. از یک نظر این دو فیلم تقریباً کاملاً با هم ارتباط ندارند ، اما با توجه به معنای واقعی کلمه "زمان خشن" "روز آموزش" دیوید آیر است به این دلیل که اولین فیلمی است که وی روی صندلی کارگردان نشسته است. به عنوان یک نویسنده ، شاهد هستیم که آیر هم ضربه ای را دیده است (Training Day و Blue Dark) و هم خانم (S.W.A.T ، TFATF و U-571). پس چگونه او می نویسد و کارگردانی می کند؟ از نظر طرح آیر یک داستان کاملاً ساده به ما می دهد اما با شخصیت های پیچیده ای که با تصمیمات پیچیده ای روبرو هستند ، آمیخته است. ارتش رنجر از افغانستان برمی گردد و با تصمیم روبرو می شود یا حرفه خود را پیش می برد ، زندگی ساده ای را با دوست دخترش در مکزیک سپری می کند یا به راهزنهای باند قدیمی خود بازمی گردد.
واقعیت را بگویم که Harsh Times به هیچ وجه به اندازه "روز آموزش" منفجر کننده نیست. من انتظار بسیاری از "پاپ پاپ ، بنگ بنگ" را داشتم اما در عوض چیزی عمیق تر به من داده شد. کریستین بیل و فردی رودریگز هر دو نمایش فوق العاده ای ارائه دادند و در حالی که به احتمال زیاد بیل بیشترین توجه را به خود جلب می کند عملکرد رودریگز نباید فراموش نشود. این دو در صفحه نمایش مکمل یکدیگر بودند و شخصیت های متضاد شخصیت آنها شیمی عالی "برادر خوب ، برادر بد" را ایجاد کردند. بعد از Harsh Times امیدوارم که رودریگز مورد توجه شایسته قرار گیرد. اوا لونگوریا نیز نمایش خوبی ارائه داد اما نقش او در اینجا بسیار کمتر از آن چیزی بود که فکر می کردم باشد و احتمالاً از نام او برای جذب طرفداران بیشتر به سینماها استفاده شده است. از طرف دیگر بیل یک بار دیگر نشان می دهد که او واقعاً یکی از همه کاره ترین و متمرکزترین بازیگران هالیوود است. در اینجا بیل نگاه وحشتناکی به ما می دهد که جنگ می تواند برای یک شخص چه کاری انجام دهد. در بعضی مواقع او متمرکز و منضبط است و مایل است برای شغل رویایی خود هر کاری انجام دهد. بارهای دیگر او دیوانه وار عاشق دختر رویاهای خود و شیوه ساده زندگی او در مکزیک شده است ، گاهی اوقات او فقط روان پریش است و در اواخر فیلم مردی را می بیند که شروع به شکستن می کند. نکته شگفت انگیز این است که او چنین شخصیت پیچیده ای به ما می دهد و در حالی که ما هنوز او را به عنوان یک مرد می بینیم و می فهمیم که زندگی اش باید به هم ریخته باشد تا از عشق و علاقه دیوانه به او ، به چسباندن اسلحه به او صورت دوست دختر در حالی که آلونزو در "روز آموزش" به سادگی به کسی اهمیت نمی داد جز خودش و شما از او متنفر بودید ، عملکرد بیل در اینجا اطمینان می دهد که شما هرگز مراقبت از دیویس را متوقف نمی کنید با وجود این واقعیت که او بیش از چند مورد صحنه ای که وی بطری آبجو را به سمت ماشین پیرمرد پرتاب می کند ، چشمانم را کاملاً باز کرده بود. چیزهای قدرتمند و کاملاً بازیگری عالی.
در مورد کارگردانی آیر ، خوب که همیشه وقتی از نوشتن به کارگردانی می روید یک انتقال آرام نیست اما برای اولین کارگردانی این یک فیلم کاملاً خوب است. اگر موردی برای کار در آن وجود دارد ، گام زدن و برخی از گفتگوها است. زمان هایی وجود داشت که داستان حتی برای من بیش از حد طولانی و کند می شد و من به طور کلی طرفدار کارگردانانی هستم که صحنه های "غیرضروری" را شامل می شوند که بصیرت تقریباً بیش از حد اضافی به ما می دهند در مورد انگیزه یا سوق دادن شخصیت به مایکل مان فیلم های. قدم زدن بلند می شد و من فکر می کردم "اینجا ما می رویم" فقط برای کشیده شدن پایین چون آیر من را به یک سمت کاملا متفاوت برد. همانطور که من از Fuqua به عنوان کارگردان بیزارم ، تنها فیلم خوب او (روز آموزش) نشان داد که او تجربه پشت دوربین بیش از آیر را پشت دوربین داشته است. در مورد گفت وگو ، استفاده بیش از حد از کلمه "شخص" گاهی اوقات من را آزار می داد. معتبر بله ، اما نکته ای پیش می آید که خیلی اصیل بودن می تواند کمی آزار دهنده باشد. گسترش واژگان این شخصیت ممکن است کمی واقع گرایی را از بین ببرد اما احتمالاً به صفحه نمایش بزرگ کمک می کند.
اما این دو نقص هیچ تطابقی برای هر آنچه آیر درست می کند ندارد. پیشرفت شخصیت در Harsh Times غنی و عمیق است. فیلمبرداری شما را در لس آنجلس غوطه ور می کند و احساس آرامش در لس آنجلس می دهد. عکس های Skyline شهر که اینجا و آنجا به فیلم وارد می شوند ، واقعاً صحنه و لحن فیلم را تعیین می کنند. چشمک زن ها و فیلترهایی که وقتی بیل از انتهای عمیق خارج می شود واقعاً شما را بیدار می کند و شما را روی لبه صندلی قرار می دهد. در حالی که اکشن در طول فیلم نازک پخش می شود ، هنگامی که آیر می خواهد شما را بزند ، ضربه سختی می زند. صحنه آغازین در افغانستان با نمره هیپ هاپ شما را به صندلی خود باز می گرداند و به شما اجازه می دهد تا بدانید که برای سوار شدن هستید. و تیراندازی بسیار خوب در انتها از برخی جلوه های حرکت آهسته شیک استفاده می کند و شما را در حد فاصل گلوله ها نگه می دارد. دیدن مراحل پیشرفت از "آبی تیره" به "روز آموزش" و اکنون "زمان خشن" گواه پیشرفت آیر به عنوان نویسنده است. اما در حالی که آیر یاد گرفت که به عنوان یک نویسنده توجه شما را جلب کند ، به عنوان یک کارگردان اکنون باید یاد بگیرد که این موضوع را حفظ کند. Harsh Times یک فیلم عالی نیست اما با وجود بازی های برجسته از دو بازیگر و اولین سفر کاملاً محکم نویسنده ، کارگردان David Ayer ، یک فیلم عالی است. با سرعت بالا ، واژگان شخصیت را گسترش دهید و بیشتر فیلم های نمایشی را در قالب کمی اکشن بیشتر در اختیار ما قرار دهید و فیلم بعدی به خوبی می تواند یک ایده آل 10 باشد. در حال حاضر 7.5 / 10 به 8 رسیده است. او انجام نداد نمره 10 عالی است ، اما آیر قطعاً روز آموزش خود را پشت سر گذاشت.
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در افغانستان ، جیم دیوید سرباز آمریکایی در بالای بازی خود بود و خواستار توانایی خود برای کشتن بود. با افتخار مرخص شده ، او دوباره در لس آنجلس است و بیکار است. او می خواهد برای پلیس کار کند اما معمولاً روزهای خود را با دوست خود مایک می گذراند و در یک جرم کوچک به سر می برد. مایک همچنین به دنبال کار است تا دوست دختر وکیل خود را راضی نگه دارد. در حالی که هر دوی آنها در حال نوشیدن در سطح شهر هستند ، درگیری و درگیری های جزئی پیدا می کنند ، در حالی که جیم بین شکاف های شخصیت خود می لغزد ، مایک را با خود می کشانند.
فیلم خیلی خوب باز می شود و عالی کار می کند ایجاد آنچه من تصور می کردم کل بنیان فیلم خواهد بود. با استفاده از دید در شب به خوبی ، ما در افغانستان واقع می شویم و به یك سرباز می پیوندیم كه او در نزدیكی گروهی از افراد مسلح قرار می گیرد. موسیقی Base-Heavy دقیقاً مانند او شروع به کار می کند ، و به طرز موثری حدود 10 نفر از آنها را بدون سر و صدا از بین می برد. نرم ، کشنده و بسیار باحال است و مخاطب هیجان و عجله را احساس می کند. وقتی به عقب ماشین جیم در مکزیک قدم می گذاریم ، اثر ناخوشایند است و باعث شد من فکر کنم که چگونه هرکسی می تواند آن نوع زندگی را ترک کند و به جامعه روزمره و 9 تا 5 ساله برگردد. و این واقعاً همان چیزی است که فیلم به نوعی مورد بحث قرار می گیرد ، در حالی که می بینیم جیم درمورد آنچه در زندگی عادی مجاز است در مقابل آنچه برای یک کار انجام می دهد ، از دست می دهد. در این زمینه فیلم آنطور که انتظار داشتم خوب نبود زیرا این سردرگمی را به خوبی روی صفحه نمایش ایجاد نمی کند. این نوشتار آن را پیشنهاد می کند ، اما وقتی نوبت به نمایش می رسد ، به برش سریع و چشمک زدن رنگ متوسل می شود تا آشفتگی ذهن جیم را نشان دهد.
این یک اثر نسبتاً تنبل است و بیل به دلیل عملکردش شایسته بهتر است در تعادل سه طرف این مرد چشمگیر است. مدتی طول کشید تا من بتوانم صحبتهای "ویگر" را از او پشت سر بگذارم اما ، اگرچه من با این فرهنگ آشنایی ندارم ، من قبول کردم که مردم چنین صحبت می کنند و به تدریج قانع کننده تر شد. "جیم" های او بسیار متفاوت هستند - در مکزیک او را سرد می کند ، در مصاحبه ها منظم است و در خیابان پایین تر است - اما بیل آنها را پیوند می دهد ، نقاط مشترک را پیدا می کند و بین آنها خوب حرکت می کند. شرم آور است که آیر با دادن مواد و جهت ظریف تر به او کمک بیشتری نمی کند اما بیل بدون درخشش می تواند. جایی که آیر به خوبی کار می کند ، رابطه بین جیم و مایک است. او مردان قانع کننده ای نوشته است. بازندگان بدون شک اما جالب است که در هر صحنه ای که به اشتراک می گذارند ، حالت فشار دادن و فشار دادن به همسالان نقش خود را ایفا می کند. این را رودریگز که همیشه در Six Feet Under خوب بود نشان می دهد و اینجا هم به همان خوبی است. او وفاداری خود به جیم را به خوبی با ستون فقرات ضعیف شخصیت خود متعادل می کند و فقط به تدریج طلوع شخصیت خود را بیرون می آورد. Harsh Times وقتی این دو با هم هستند قوی ترین حالت را دارد و به همان روشی كه آیر واقعاً نمی تواند به وضعیت روانشناختی جیم نگاه كند ، او تصویری واقعی و آشفته از روابط مدرن مردانه ترسیم می كند.
این امر باعث می شود Harsh Times جذاب و جالب است اما من می خواستم کارهای عمیق تر آن را بسیار بهتر انجام دهم زیرا این یک موضوع موضوعی با تعداد زیادی از مردم عراق و غیره است که روزی (امیدوارم) خود را در کشوری پیدا کنند که واقعاً از اقدام آنها قدردانی نمی کند و واقعاً نمی خواهد بداند در آنجا چه کار کردند. هرچند که وجود دارد ، شخصیت ها و داستان سخت و ناخوشایند فیلم را به اندازه کافی خوب پیش می برد اما بدون داشتن بینش واقعی نسبت به جیم ، گاهی اوقات کمی سطحی احساس می شود. چندین منتقد انگلستان Harsh Times را گویی مسیحا پذیرفتند اما انگار انگیزه برخی از آنها علی رغم انگیزه بود زیرا در همان روز اکران مارها در هواپیما اکران شد (فیلمی که به دلیل عدم اجازه دیدن چندین منتقد منتقل شده بود). فیلم به جای درخشان بودن ، فقط خوب است - بعضی کارها را به خوبی انجام می دهد اما همه کارها را انجام نمی دهد.
جهت آیر بصری بسیار مطمئن است و از مرزهای نزدیک اتومبیل نیز به خوبی استفاده می کند و در عین حال به خیابان ها نیز می دهد. احساس خشن ، مکزیک یک احساس ایده آل و مصاحبه ها یک فضای کارآمد است که همه با هم تفاوت خوبی دارند. من به عنوان نویسنده از نظر مبارزه ذهنی جیم لمس و عمق بسیار ظریف تری می خواستم ، اما ، گرچه این مسئله اساسی است ، اما او در روابط بسیار خوب عمل کرده است. بل و رودریگز در ابتدا با گویش و لهجه های بسیار سنگین خود بلعیده می شدند اما یک بار در دنیای آنها این مسئله را پشت سر می گذارید و می فهمید که آنها چه کار درخشان انجام می دهند. با داشتن فیلم بسیار در مورد آنها ، گروه بازیگران پشتیبانی کار زیادی ندارند اما همچنان حضور خوبی دارند. سیمونز همیشه یک حضور خوشآمد است و لانگوریا پس از اینکه فقط یک کلاهبرداری سکسی در ابتدا بود ، با نقش کوچک خود کارهای خوبی انجام می دهد.
یک فیلم سخت و ناراضی که فاقد عمق و بینش لازم برای واقعی بودن آن است تأثیرگذار ، این هنوز یک ماجرای تاریک و جذاب است که قلبی قوی در روابط دو شخصیت اصلی و دو بازیگر عالی دارد که آن را ارائه می دهند. متأسفانه نه آنطور که باید تیز بود اما با این وجود یک سواری جذاب بود.
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دیوید آیر، مقالهنویس و رئیس، احتمالاً هنگام نوشتن فیلمنامه «زمان سخت» مارتین اسکورسیزی «راننده تاکسی» را تغییر داده است. قهرمان مسئولیت، جیم لوتر دیویس، یک افسر نیروی مسلح ایالات متحده است که با احترام آزاد شده است و با عصبانیت از موضوع هیئت مدیره که در میان دویدن است و حملات وحشتناک را تجربه می کند. او خاطرات سختی از استقرار خود در خلیج Conflict دارد که در آن تعصب ظالمانه ای را تمرین کرد و بدون شک دشمن را از پا درآورد. چارلز برانسون این نقش دلخواه را در دهه 1970 بازی کرد. رابرت دنیرو در دهه 1980 از آن لذت می برد. هیچ کس بهتر از کریستین باچ که روانشناسان را با «روانی آمریکایی» مورد علاقه خود قرار داد، نمی تواند این تأثیر را داشته باشد. باندل موهایش را تا پوست سر می پوشد و نگاهی بی عاطفه دارد که با تابش خیره کننده اش مطابقت دارد. به نظر می رسد هیچ چیز در مورد ارائه او تا حدودی ساختگی نباشد. آیرز صحنههای شدید و نیروبخش متعددی میسازد و شگفتیها پیوسته میآیند. به نظر می رسد همه چیز در "زمان سخت" نامنظم است. هیچ طرحی وجود ندارد و افسانه های ما انرژی خود را در اطراف شهر رسولان مقدس سرمایه گذاری می کنند. در هر صورت بسته شدن فوق العاده است و اجرای بیل فوق العاده است. به طور غم انگیز، "Harsh Times" عنوان خود را برآورده می کند، زیرا به تدریج از یک مطالعه فردی جسورانه به یک سواری هیجان انگیز اشتباه ناخوشایند با یک قهرمان جنگنده که با تشخیص واقعیت از روی توهم مبارزه می کند، حرکت می کند.
اساساً برای موضوع اصلی. نیم ساعت یا بیشتر، «زمان سخت» ممکن است «سوار در وسایل نقلیه با افراد روانی» نامیده شود. شخصیت اصلی در لسآنجلس زندگی میکند و تلاش میکند تا در بخش پلیس لسآنجلس کار کند تا بتواند معشوقهاش، مارتا (تامی ترول از فیلم Havoc) را از مکزیک بیاورد و با او ازدواج کند. در این میان، او با نزدیکترین همراه خود از زمان جوانی، مایک آلونزو (فردی رودریگز از «پوزیدون») که به دنبال کار است، وقت می گذراند. مایک شغل خود را از دست داد، اما زمانی که آن را به دست آورد، این گزینه را داشت که نیمه بهتر خود را در مقطع کارشناسی ارشد بگذراند. در حال حاضر، سیلویا دیگر او (اوا لونگوریا از "خانه دارهای ناامید") به او نیاز دارد تا خط جدیدی از کار پیدا کند تا بتوانند به آن ارتقا پیدا کنند. با در نظر گرفتن همه چیز، مایک در حال گشت و گذار در اطراف کانون جنوبی لس آنجلس است که با دیویس مست شده و سنگسار می شود. دیویس تمام رزومههای مایک را هنگام رانندگی از پنجره پرت میکند و مایک برنامهای را ایجاد میکند که در آن از دیویس و همراهان مختلفش میخواهد تا پیامهای تلفنی را در ایمیل پاسخدهندهاش در خانه در مورد غربالگری کارمندان جدید قریبالوقوع بگذارند. این ترفند برای مدتی کار می کند، اما سیلویا در نهایت متوجه می شود که تماس ها دروغ هستند. در طول این سواریها، آنها یک بسته حشیش را از یک فروشنده جادهای میگیرند، سلاحهای مخفی را از یک باندباز اسپانیایی جدا میکنند، و تجربهای در نزدیکی یک بار مکزیکی دارند که در آن یک فرد مزاحم با یک متجاوز با یک ظرف آشغال آشفته همراه میشود و او را تکه تکه میکند. ورید کاروتید، بنابراین او خون را در سراسر زمین میریزد و میمیرد.
بعداً، دیویس متوجه میشود که LAPD درخواست او را رد کرده است، بنابراین او را در یکی از بخش امنیت کشور قرار میدهد. او در حال پف کردن مفصلی است که امنیت کشور با تلفن او تماس می گیرد و روز بعد برنامه زمانی آزمایش ادرار را می دهد. قهرمان ما سرکه را می بلعد و کاری عجیب انجام می دهد که به نظر می رسد او در حال شلیک ادرار به آلت تناسلی خود است تا بتواند آزمایش فضیلتی را انجام دهد. امنیت کشور بر روی او یک پلی گرافی اجرا می کند و متوجه می شود که وقتی سؤالاتی از او پرسیده می شود، پشت خود را نگه می دارد تا بتواند آنها را گمراه کند. به بیان ساده، متخصص پولیگراف به دیویس هشدار می دهد که هر یک از شیرین کاری ها را در کتاب دیده است و در صورتی که دیویس را درست نکند، از آن جلوگیری می کند. به طور خارقالعادهای، علیرغم دروغپردازیها و حیلهگریهایش، دیویس توسط امنیت کشور استخدام میشود، اما به او اجازه نمیدهد با مارتا ازدواج کند و آنها باید او را به بیابانهای آمریکای جنوبی بفرستند تا در برنامه منع مواد افیونی خود کمک کنند. به طور موقت، مایک کمی کار می کند تا نیمه بهترش را شگفت زده کند. دیویس و یکی دیگر از دوستان نزدیک مایک را به مکزیک می برند تا دیویس بتواند مارتا را ببیند. او متوجه می شود که او باردار است و دیوانه می شود و تقریباً او را می کشد. در لسآنجلس، دیویس و مایک با چند دشمن قدیمی برخورد میکنند و درگیری با اسلحه شروع میشود.
"Harsh Times" برای افراد تهوعآور نیست، با این حال آیر انبوهی از محیط را تولید میکند و طعم گفتمان واقعاً مشروع است. .
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کریستین پارسل یک توانایی شگفت انگیز است. او یکی از معدود سرگرمکنندههای استثنایی است که میتواند بهطور مستقل یک فیلم را فقط با حضورش نجات دهد. زمانی که شنیدم دیوید آیر، سازنده فیلم آماده سازی روز، پشت Harsh Times است، فکر کردم، اساساً فیلمنامه مناسبی وجود خواهد داشت. من خارج از پایگاه بودم در واقع Ayer واقعاً در هر سطحی در این یکی بمباران می کند. گفتمان فراتر از مضحک است و احساس محدودیت می کند. به همین ترتیب، دیدن اینکه چگونه اصلیترین موضوعی که افراد در Harsh Times درباره آن بحث میکنند، رابطه جنسی، پول نقد و سلاح گرم بارها و بارها غیرضروری بود. احساس میکردم که صحبتهای فروشگاهی و زبانی که در «روز آمادهسازی» استفاده میشود قابل تصور است، اما در این مورد، شخصیتها چند بار جوکزن به نظر میرسند. حساب دارای همان چیز قدیمی برای ارائه جنس بود و به سختی تمرکز واقعی داشت. با همه حساب ها، بدون شک به نظر نمی رسد که طرح معقولی وجود داشته باشد.
این را به کریستین باچ بسپارید تا وارد عمل شود و کمی به این خرابه جان بدهد. مطمئناً چیز زیادی در صفحه وجود نداشت که Parcel با آن کار کند. شخصیت او به گونه ای ساخته شده بود که یک تعمیم و یک حرکت تند و سریع باشد. با این حال، پارسل چگونه انسان و ژرفایی را به آنچه در هر صورت ممکن است یک شخصیت یک لایه باشد، القا کرد. چیزی که به نظر می رسد باندل برای آن به ارمغان بیاورد این است که این احتمال وجود دارد که برخوردهای شدید این مرد در عراق باعث شده است که ذهن او به سه شخصیت مجزا تبدیل شود. شخصیت ضعیفی وجود دارد که به نظر می رسد او واقعاً به شریک زندگی مکزیکی خود نشان می دهد. سپس شخصیت رئیس افراطی وجود دارد که وقتی در اطراف همراهانش قرار می گیرد، آن را حفظ می کند. سپس افراد شایسته ای هستند که توسط یک شخصیت جنگنده تعهدی جدی مجبور می شوند که او در حین مدیریت حرفه اش به آن دچار می شود. این شخصیتها شبیه حجابهایی هستند که او برای پوشاندن خشم پایهای که در عراق خود را نشان داد، استفاده میکند. چند بار پرسوناها یا حجابهای او با وحشیگری یا نارضایتی فرو میریزند و خشم بیرون میآید. در حالی که من فکر میکنم آیر هنگام نوشتن محتوا چنین انتظاری داشت، اما معتقدم که باندل این ایده را بسیار فراتر از هر چیزی که ساخته شده بود برد. دقایق کوچک بی تکلف و نگاه های کوچک بی شماری وجود داشت که او می کرد. یک دوم نزدیک به نیمه راه وجود دارد که شخصیت های فردی رودریگز و بیل صحنه ای از وحشیگری ظالمانه را مشاهده می کنند. یک لحظه کوتاه وجود دارد که پارسل از آنچه که می بیند بسیار ناراحت به نظر می رسد. سپس او به سرعت یک بار دیگر به شخصیت رئیس خود کنار می رود و حتی از رودریگز خوشحال می شود که چقدر تحت تأثیر این وحشیگری قرار نگرفته است. با این حال، به عنوان جمعیت ما متوجه میشویم که به طور جدی در سر این مردم اتفاق میافتد، پس او میخواهد به همراهانش مالکیت کند. او خواب های بد جدی و شرایط فشار وحشتناکی را تجربه می کند. او تلاش میکند طوری ادامه دهد که انگار تحت تأثیر وحشیگری قرار نگرفته است، وقتی با وحشیگری مواجه میشود، شکمش ضعیف به نظر میرسد. به نظر می رسد تنها چیزی که او نیاز داشت این بود که با شریک زندگی اش سر و سامان بگیرد و یک خط ثابت کار در شهر پیدا کند. زمانی که متوجه میشود حرفهاش بار دیگر او را به سمت آسیبهای احتمالی سوق میدهد و نمیتواند از گذشته خشن خود دور شود، نقطهای است که واقعاً شروع به شکستن ذهنی میکند.
بدون اجرای باندلز، Harsh Times تقریباً یک بدبختی کامل بود. فکر میکنم آیر ایده خوبی داشت، اما به نظر میرسد ترکیب و دوره او نشان میدهد که او نمیدانست چگونه آن را دقیق بررسی کند. در صورتی که آنها آن را بیشتر به یک اثر شخصی تبدیل میکردند و به فروپاشی ذهنی بیل بیشتر توجه میکردند، ممکن بود Harsh Times بسیار بهبود یافته باشد. در عوض آیر با مبادله غیرمعمول می نشیند و از شخصیت هایش می خواهد در مورد مواد مخدر، رابطه جنسی، پول نقد و هر نکته دیگری که در این نوع فیلم ها ظاهر می شود صحبت کنند. به نظر میرسید که باندل میدانست که نقطه قوت فیلم کجاست، صرفنظر از اینکه آیر نمیدانست یا نه، و تلاش صادقانهای برای تمرکز بر روی آن از طریق تفاوتهای ظریف نمایشگاهش انجام داد. تنها کاری که آیر واقعا انجام داد یکی از آخرین صحنه های نزدیک به دورترین حد فیلم است. من آدمی نیستم که در طول فیلم عمیق بشود، بلکه تماشای آن سخت بود. با در نظر گرفتن این که شخصیت بیل چقدر بدبخت ساخته شده است، می گوید که او چقدر سرگرم کننده خارق العاده است که در آخرین عکس های فوری فیلم شما را تشویق می کند که نسبت به شخصیتش دلسوزی کنید.
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داشتن یک قبلی مثل کریستین بیل باید عالی باشد، مرد. او گذشته ایده آلی را برای یک سرگرم کننده دارد و توانایی آن را دارد که آن را در چیزی با ارزش جمع کند. او در بریتانیا به دنیا آمد، اما در بریتانیا، پرتغال و کالیفرنیا بزرگ شد. نمیدانم او در هر یک از آن مکانها چه مدت یا روی چه تمرکزی در روال روزمرهاش تجربه کرد، با این حال به درک این موضوع کمک میکند که چرا او میتواند به این راحتی و در واقع مشاغل مختلف و خیرهکنندهای مانند یک جوان انگلیسی خوب انجام دهد. در قلمرو خورشید، کار حیرت انگیز در American Psycho، عجیب و غریب در مهندس مکانیک (آیا آن چیز را دیدید؟ ببینید!)، بتمن، به عشق همه چیز مقدس، و بدیهی است که واکو در Cruel Times .
من هرگز درباره Unforgiving Times نمیدانستم که مدتها پیش بهطور تصادفی آن را در یک دیویدی دزدیدهشده پیدا کردم، اما با 6 یوان (حدود 85 پنی) به سختی میتوانستم بد عمل کنم، درست است؟
بیل نقش جیم لوتر دیویس با نام بی عیب و نقص را ایفا می کند، یک شهروند اهل لس آنجلس جنوب کانونی با رویاهای شغلی با موقعیت بالا در لس آنجلس و که به طور بالقوه نمی تواند نام نظامی بیشتری داشته باشد. . او یک شریک زندگی در مکزیک دارد که ما درک می کنیم که او واقعا دوست دارد و می خواهد شغل ثابتی پیدا کند تا بتواند او را به ایالت ها برساند. عزیزترین همراهش مایک با آرامش از نیمه بهترش زندگی میکند، کسی که هنگام رفتن به کالج از او حمایت کرد، اما در حال حاضر حرفه قانونی مؤثری دارد و او را وادار میکند که از دستش خلاص شود و خودش یک خط کاری جدید پیدا کند.
جیم و مایک به تنهایی اهداف واقعی دارند، به نظر می رسد که واقعاً نیاز دارند که مسئولانه فکر کنند و اهداف قطعی خود را به انجام برسانند، با این حال آنها در مسیر رسیدن به انواع مختلف پیشرفت خود نیازهای کاملاً متفاوتی دارند. مایک واقعاً نیاز دارد که یک خط کار وجودی الهی به دست آورد. او واقعاً دوستش را گرامی میدارد و واقعاً باید او را برآورده کند، علیرغم این واقعیت که او یک زن شرور تحریککننده است (متاسفانه او چنین است)، در حالی که جیم دوباره احساس میکند که هر دوی آنها موقعیتها و چکهایی را که شایستهشان است به دست میآورند، بنابراین بهتر میشوند. از کم کردن اوقات فراغت خود به مؤثرترین روشی که می توانند استفاده کنند، که به طور کلی شامل علف های هرز، لاگر و رانندگی می شود. خوب است!
Harsh Times به طور موثری در محلی کردن دو شخصیت در بخش های پرخطرتر لس آنجلس عمل می کند. من سالهای خاصی در لسآنجلس زندگی کردم، و با توجه به اینکه هرگز در کانون جنوبی زندگی نکردم (و سمت اقیانوس ونیز به ندرت به عنوان یکی از جنبههای سخت لسآنجلس واجد شرایط است)، انرژی را در شرق لسآنجلس سرمایهگذاری کردهام (و برای مدتی در اوکلند زندگی کردم. مدتی به عنوان یک جوان)، بنابراین من بخشی از عوامل واقعی نابخشودنی زندگی شهری را می بینم. نه اینکه من در هیچ مقطعی درگیر فروش مواد مخدر یا استفاده از اسلحه یا قتلهای عجولانه متعددی بودهام، با این حال درجهای از اصالت در Harsh Times حاصل شده است که به آن تأثیری میدهد که فیلم کمتر هرگز به آن نمیرسد. br/>
آهنگسازی و هماهنگی آن توسط دیوید آیر انجام شده است، فردی مشابه که فیلمنامههای U-571 و Preparing Day را میسازد، بنابراین از قلم کسی میآید که میداند چگونه کرنش تولید کند و چگونه بسازد. شخصیت های پیچیده جیم کریستین بیل فردی است که پیچیدگیهایش در یک فیلم کمتر کودکانه بود، اما با اجرای غیرقابل تصور بیل و عملکرد توانا آیر در پشت دوربین، فیلم نشان میدهد که یک درام بهطور تکاندهندهای شایسته است.
این بسیار شرورانه خواهد بود و، آه، برای برخی از ترجیحات نابخشودنی، و صحنه ای در حدود 3/4 از فیلم وجود دارد که تحمل آن بسیار سخت است، با این حال باید به خاطر داشته باشید که هیچ چیز برای جذابیت یا جذابیت گسترده به خطر نمی افتد. قرار دادن زمانهای نابخشوده من را به عنوان یک نوع نمایش فعالیت درشت نشان می دهد که در آن چند نفر دور هم جمع شدند و فیلمی را که باید بسازند ساختند بدون اینکه هیچ فکری در مورد اینکه کسی در مورد آن چه فکری می کند.
و با فرض اینکه امروزه افراد بیشتری این کار را انجام میدهند، به سادگی تصور کنید که فیلمهای ما چقدر بهتر میشوند.
دانلود فیلم Harsh Times 2005 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگرچه این به یاد ماندنی ترین نظرسنجی من است، من تعداد زیادی فیلم سینمایی تماشا کرده ام. من مرتباً به سمت فیلمهای عجولانه در برابر نوع فیلم جهانی کشیده میشوم، چیزی که Harsh Times خودش را به تصویر میکشد. هنرپیشه ها و مقاله نویسان مرا به سمت Harsh Times کشاندند و متوجه شدند که به احتمال زیاد، این ترکیب برجسته در اجرای مفیدی قرار می گیرد. که واقعاً نمیتوان گفت آنها این کار را نکردند. توجیهی که در پس چنین ارزیابی پایینی وجود دارد این است که من فقط نمره فیلم را نگرفتم. یک فیلم برای جذاب یا القای احساسات یا مواردی از این دست نیازی به طرحی باورنکردنی ندارد. علاوه بر این، این موضوع در نهایت است. من هیچ احساسی نداشتم که فیلم قصد دارد از من بیرون بیاید. وقتی فیلم به من نیاز داشت احساس بدبختی نمیکردم، وقتی فیلم به من نیاز داشت نمیخندیدم، وقتی فیلم به من نیاز داشت نسبت به شخصیتها خشمگین یا متفکر نبودم. به چه دلیل می توانم بپرسم "زمانی که فیلم به من نیاز داشت" می گویم؟ از آنجایی که شما در واقع این احساسات را از طریق فیلم احساس می کنید ... در بیشتر موارد با توجه به این واقعیت که محتوا بسیار وحشتناک است. وحشتناک به عنوان در بی اثر تشکیل شده است. دریافت و رفتن زبان در روش احساسات شخصیت ها دشوار بود. احساس میکردم که در صحنههایی که باید احساس متفاوتی داشته باشم، پوزخند میزنم. احساس کردم از فیلم جدا شدم و سرگرمی خودم را ساختم. فیلم به جایی نمی رسد. با این حال، من فکر نمی کنم که انتظار می رود. این باید باعث شود که شما در بالای یک فرد با توجه به اینکه هویت او چه باید باشد گیج شوید. گرفتار در دو جهان مجزا. دنیایی که او باید در آن باشد، مکزیک، مملو از منظرههای لذتبخش، افراد دوستداشتنی و محیطهای آرام و دنیایی که او آرزویش را دارد، لسآنجلس، مملو از بیرحمی و خشم. به طرز غم انگیزی، ما فقط نگاهی کوتاه به این درگیری عمیق و مهم درونی شخص بنیادی داریم، زیرا فیلم میخواهد داستانهای فرعی را پرتاب کند که واقعاً به این آشفتگی نمیافزایند. تلاش برای ادغام آن با اختلالات گروهی افراد مختلف - در عین حال فقط با عجله. احتمالاً فرد کناری تأثیرگذارترین صحنه را دارد!؟ من به دلیل وجود من نمی فهمم چرا!؟ با این حال، او حتی دو تا از آنها را دارد! اگر آنها سعی نمیکردند به همین ترتیب شخصیت اصلی را بسازند، تلاش نمیکردند که یک لحظه مانند یک گتو و بعد از آن یک فرد شایسته و معقول به طور استثنایی صحبت کنند، فیلم خودش را نجات میداد. علیرغم این واقعیت که این تلاش برای نشان دادن نشانهای از فیلم بود، شخصیتها احساسات را در جایی که او واقعاً چه کسی بود با هم ترکیب کردند. ما به این فرد احمق تمسخر می کنیم. من نیازی به قهقهه زدن به او نداشتم، اما نتوانستم به خودم کمک کنم، که با تفکر در مورد محتوای Harsh Times چیزهای زیادی می گوید. من Harsh Times کسل کننده را به سخره گرفتن از آیتم هایش که سعی می کردند واقعی باشند و همچنین فوق العاده واقع گرایانه بودند، نگرفتم. شاید این چیزهای زیادی در مورد من بگوید، با این حال من Harsh Times را به تنهایی تماشا نکردم، و در نهایت نگاهی به اطراف انداختم و دیدم که افراد مانند من احساس می کنند.
فیلم بسیار ناامید کننده. خیلی اون چیزی که باید باشه نبود باید انرژی بیشتری را روی شخص اصلی صرف میکردیم، زمان کمتری را برای توسعه شخصیتهای فرعی صرف میکردیم، و علاوه بر این باید تبادلات روی این محتوا را بررسی میکردم. "Dude"، "Dawg"، "Homey" که 3 بار یا چندین بار در هر جمله از دهان یک فرد بیرون می آید، دیدن و نخندیدن را بسیار شدید می کند، به خصوص وقتی که آن فرد کریستین پارسل باشد. من به سادگی در مورد همه چیز فکر می کنم. به همین ترتیب باعث می شود که موقعیت ها کم عمق به نظر برسند و باید صحنه های قوی باشند.
متوجه نشدم. شاید خیلی بیشتر بوده چنین تنی بهتر است. احساس تاسف برای.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.