در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Picnic 1955... لطفا منتظر بمانید ...
صبح روز پیکنیک روز کارگری در شهری کوچک،"هال کارتر" وارد شهر می شود تا با دوست قدیمی خود ملاقات کند اما بر حسب اتفاق پسر ثروتمندترین مرد شهر از آب در می آید."هال" مردی خودستا و خودخواه است اما عاشق دختر زیبای شهر می شود و...
صبح یک پیک نیک در روز کارگر یک شهر کوچک ، یک راننده ریز (هال کارتر) برای دیدار از یک دوست قدیمی برادری (آلن بنسون) که به طور اتفاقی پسر ثروتمندترین مرد شهر است ، به داخل شهر می رود. هال یک مباهات خودخواهانه است - همه بالقوه و هیچ موفقیتی. او با Madge Owens ، ملکه زیبایی شهر و دوست دختر آلن بنسون دیدار می کند
دانلود فیلم Picnic 1955 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تنوع غنی از نمایشنامه ویلیام اینج، Excursion در سال 1955 به نمایش درآمد، سالی برتر برای فیلم ها، و سالی که در آن به نظر می رسید همه از هم جدا شده اند (رادیکال بدون دلیل، بیابان تخته سنگ، مارتی، شرق عدن). در مورد آیزنهاور خود راضی دهه پنجاه بحث کنید! همه چیز در آن سال ها، تا حدی روی پرده های فیلم زمزمه می کرد.
جاشوا لوگان هماهنگ شد، جیمز وونگ هاو عکس گرفت و جو میلزینر برای این صحنه برنامه ریزی کرد، که تا آنجا که ممکن است در کلاس بهترین است. . کلمبیا در آن زمان شانس فوقالعادهای داشت و دو برنده بهترین فیلم پیاپی، از اینجا تا همیشه و در ساحل، علاوه بر شورش کین، تنها در دو سال خلق کرد. Cookout بزرگ آنها برای سال 1955 بود که برترین ستاره مرد در تجارت، ویلیام هولدن را برجسته کرد. Picnic اسکار بهترین فیلم را دریافت نکرد، با این حال پول زیادی به دست آورد، و به طور استثنایی توسط منتقدان تحسین شد.
در حال حاضر به فیلم واقعی. زمان به اینجا و آنجا اهمیتی نداده است. یا از طرف دیگر بوده است؟ نمایشنامههای ویلیام اینگه، که در آن سالها به آنها بسیار مهم فکر میکردند، امروزه کمتر مورد احترام قرار میگیرند. از آنجایی که همه ما بر چالشهای جنسی خود غلبه کردهایم و در دنیایی شاد زندگی میکنیم، به نظر میرسد نسبتاً بیمعنی است که افراد نسبت به این موضوع تا این حد ناآرام باشند. به خاطر جهنم، چرا آنها نمی توانند به سادگی برخی از نشانه های زندگی را مانند ما نشان دهند. شیش!
دریفتر هولدن به موقع برای گشت و گذار بزرگ روز کاری در شهر کوچک کانزاس ظاهر می شود. او آنجاست تا با رفیق مدرسه بلوف رابرتسون ارتباط برقرار کند تا در مورد یک کار، هر کاری ببیند، زیرا او اساساً وجود یک دریفتر را ادامه می دهد. او در مسیر با یک خانم جوان دوستداشتنی آشنا میشود که به سختی دبیرستان را به پایان رسانده است، با بازی کیم نواک، که مادرش معتقد است او باید با رابرتسون ازدواج کند. کیم کمی مطمئن نیست، بلکه در مورد خود رابرتسون است. او باید هم بهعنوان مغز و هم بهعنوان خوشنظر مورد احترام قرار گیرد، و از شیوهای که مادرش او را مجبور میکند تا با پریپییس بچه پولدار ارتباط برقرار کند، بیزار است. سوزان استراسبرگ، خواهر جوان تر، دوست دارد کتاب را بفهمد و سیگار بکشد. اکثر خانمهای این منطقه به سرعت با هولدن جذاب و با ابهت آشنا میشوند و برخی، مانند معلم روزالیند راسل، در مورد آن بسیار قوی هستند. همانطور که همه چیز ایجاد می شود، هولدن و نواک در یک بازه زمانی کوتاه تبدیل به یک چیز می شوند، زیرا او به آنومی او (برای نیاز به یک اصطلاح برتر) پی می برد، و او بدن و همدردی او را می کند. علم محکمی بین این دو وجود دارد که با موسیقی مونگلو عذابآور جورج دانینگ میرقصند، صحنهای که بهترین صحنه فیلم را به خاطر میآورد. سپس، در آن مرحله، راسل مست میشود و به طرز مشمئزکنندهای با هولدن رفتار نادرست میکند و او را چیزی مینامد که تقریباً همه فکر میکنند هنوز برای گفتن او خوشایند است (یک بچه مرد، یک آدم پست، یک کلاهبردار). با این حال، مشاهده این موضوع حتی امروز نیز بسیار دشوار است، و نشان میدهد که لعنت هیچ خشمی مانند یک مرموز با سن متوسط که رد میشود ندارد. فیلم با یک یادداشت از اطمینان مشروط به پایان میرسد که من آن را از دست نمیدهم.
ویلیام اینج در بهترین حالت خود در نمایشنامهنویسی به اندازه تنسی ویلیامز بود. تنها چیزی که نیاز داشت آیه بود. تبادل خشک و همسطح او در غرب میانه با این حال خوب است. با این حال درک او از افراد نگرانی های آنها عالی بود. در واقع، به نظر می رسد که او از بسیاری جهات مقاله نویس زمان خود باشد، با این حال ذره های دانش او به خودی خود جاودانه هستند. افراد در تمام واقعیت زندگی خود را خراب می کنند، اما روشمند ممکن است در سطحی سطحی ظاهر شوند. تمایلات جنسی در افراد با سن متوسط نسبت به جوانان ثابت است. و هنگامی که سرپرستان در نوجوانان خود نتایج قابل تصور ارضای عمیق ترین خواسته های خود را در مقابل منزوی کردن افراد با نیازهای خود می یابند، یک تنظیم منطقی از معامله وجود دارد. خانمهای جوان دوستداشتنی که واقعاً انجام میدهند، عموماً بهعنوان ابژههای جنسی تلقی میشوند، و اکثریت قریب به اتفاق ما نمیتوانیم به روند فکری آنها اهمیت بدهیم. پول نقد و رابطه جنسی در شیوه زندگی ما به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند، زیرا ما معمولاً از یکی برای تهیه دیگری استفاده می کنیم. افراد معمولاً اجازه میدهند زندگیشان مخفیانه گذشته باشد، زیرا در برنامهها و رویاهای احمقانهای شناور میشوند که هیچ ارتباطی با دنیای خارج از خودشان ندارند. رابطه جنسی یا عدم رابطه جنسی، احساس ترس نسبت به نزدیکی وجود دارد، و نه صرفاً از نوع واقعی، که فرهنگ مادی ما را عذاب می دهد، که هیچ کس، ولگرد یا دلال، کاملاً از آن آسیب ناپذیر نیست. ما چیزها را بیرونی و مرتب می کنیم تا محافظت شده به نظر برسند. این روزها سکس به عنوان نقطه ای آشکار است که در دهه پنجاه نبوده است، اما برای وجود من فکر نمی کنم دنیای شادتری باشد. هنوز آن تعداد زیادی از احساسات و نیازهای ماهیت خصوصیتر وجود دارد که در بسیاری از ما محقق نشده و مورد غفلت قرار میگیرد. این چیزی است که با Excursion می گذرد. اتفاقاً چیزی در حد یک خط انتقادی در Picnic وجود دارد. پس از اینکه معلم رز راسل ظاهراً مدت زمان بی پایانی را صرف کرد تا فروشنده آرتور اوکانل را به ازدواج با او درآورد، او با یک "خوب" مبهم و نامطمئن پاسخ می دهد، که او به زور پاسخ می دهد: "چاه روزنه ای است در زمین، هوارد!".
دانلود فیلم Picnic 1955 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بدون شک شبیه کانزاس است و به نظر می رسد. جادهها وسیع هستند، خانهها دارای مزارع پر از پامچال و تراسهایی هستند که مقداری چوب نیاز به بریدن دارد، اتاقها تمیز هستند و شستشو در خط محکم است، بالابرهای غلات عنصری غیرقابل انکار از صحنه هستند، قطارهای باری به موقع رعد و برق میکنند. ، و هر کس وجودی از دیوانگی آرام دارد. شما تقریباً می توانید گروه سیکادا را بشنوید. تغییر صحنه نمیتواند بهبود یابد.
Flo Owens (Field) محل اقامتی را اداره میکند که قابلیتهای آن را به عنوان کانون عمیق حرکت میکند. مردم محله ای که ما با آنها ملاقات می کنیم، صرف نظر از ویژگی های منحصر به فرد آنها، به اندازه کافی ساده می توان به آنها رسیدگی کرد. مادر نگران و پرخاشگر (فیلد)، دختر جوانتر سرکش (استراسبرگ)، بانوی جوان فوقالعاده فوقالعادهای که باید برای او و نه تنها برای ظاهرش گرامی داشته شود (نواک)، معلم دیوانه و بالغ (راسل)، او معشوق سازگار که یک مرد مجرد متعهد با سن متوسط (اوکانل)، سرمایه گذار جوان محله ای است که تجارت غلات را حفظ می کند و با بانوی جوان فوق العاده لذت بخش (رابرتسون) همراه است.
Into this miieu, loaded با انرژی احتمالی، ویلیام هولدن، هیچ کس سی ساله را دچار مشکل میکند، از قطار باری میپرد و به دنبال کار «صحبت کردن در مورد تعهدات و چیزها» از همراه سابقش در مدرسه رابرتسون است. هولدن جذاب، برنزه، بسیار با ساختار، تهاجمی، احمق است، اما در مورد خود یا دیگران مبهم نیست. او مانند یک طوفان انسانی است. هیچ چیز جعلی در مورد او به استثنای همه چیز وجود ندارد.
همه چیز به خوبی اجرا شده است. فشار در یک بخش دایره ای پیش بینی شده بالا می رود. بدون توجه به اینکه اهل کانزاس نیستید، شخصیت ها غیرقابل انکار هستند. هر کس مقداری از آن ارزشهای متوسط جامعه را دارد.
در پایان، پس از هر یک از کشمکشها، انتقادات انتقادی و دعوا، نواک فوقالعاده فوقالعاده سوار بر یک حملونقل میشود و مادرش و او را از دست میدهد. شهر برای دیدار با هولدن دریفت در تولسا، جایی که آنها به هم متصل خواهند شد. آیا آنها بعداً با شادی زندگی خواهند کرد؟ در واقع، به سادگی آن را در نظر بگیرید. آنها می گویند که آنها یکدیگر را دوست دارند، پس از یک شب که او چیزی را به او می دهد که هر بچه اطراف آرزوی داشتن آن را داشته است. با این حال، او عادت کرده است که توسط هرکسی که ملاقات می کند دوستش داشته باشد، در حالی که او عادت دارد توجه ویژه ای به خودش داشته باشد. آنها ممکن است با هم به نتیجه برسند، اما من مطمئن هستم که بتی فیلد اتاق نواک را اجاره نمی دهد.
چند صحنه واقعی در آن وجود دارد. جشن نیوالله - اینگونه است که شما هالووین را به صورت معکوس در تشریفات بی ادعای تقویت جامعه می نویسید - که در آن هولدن و نواک، که به تازگی ناخودآگاه یکدیگر را می شناسند، به طرز جالبی ملاقات می کنند و به ریتمی می رسند که آهنگ امضا را با "آمیخته می کند" مونگلو." نه هنرمند بسیار برجسته ای است، اما نواک مطمئناً در زیر آن ماه جمع شده می درخشد و پیام واقعاً منتقل می شود.
لباس های قدیمی را که به هر وسیله ای پوشیده است، به استثنای چند پوست گاو، بپوشید. چکمه هایی که از آنها مراقبت زیادی می کند. این یک ایده هوشمندانه است. ولگرد ممکن است چیزهای زیادی نداشته باشد، اما او فانتزی های خود را دارد - - و آن چکمه های درخشانی که آنها را نشان می دهد.
ممکن است این بهترین اجرای هولدن باشد، به خوبی سبک استاندارد او از مدیر هوشمندانه. او از «بلوار سانست» به آن شغل متصل بود و بارها و بارها به آن کار برمی گشت. این عکس لحظه ای از درک دردناک بعد از اینکه او نیمه پیراهنش را جدا کرد بسیار عالی است. نواک از کارش غافلگیر می شود، اما همه تقریباً مجهز هستند. از جمله نمایشگاه های مضحک تر، نمایشگاه روزالیند راسل است. تلاش خشمگین او برای وادار کردن کسی به ازدواج با او گاهی احمقانه است، گاهی اوقات بسیار غم انگیز است.
و در واقع، با وجود این مسائل - عشق، جنسیت، بلوغ، پژمرده شدن با شکوه، کیفیت زودگذری که شادی دارد، آب و هوای منقبض جامعه فروتن - سرچشمههای تنش انسانی هستند، به نظرم رسید که آنها یکی از عناصر اصلی در میان مقالهنویسان همجنسگرای متعدد هستند. به نظر می رسد که به نوعی برای نویسندگانی مانند اینج و ویلیامز یکپارچه تر است. همه اینها باعث خوشحالی من می شود که من خانمی نیستم که در بدن یک مرد گرفتار شده ام، علیرغم این واقعیت که در یک فکر دوم، آغشته بودن به خصوصیات مردانه مرسوم به همان اندازه مفید نبوده است. در نهایت، من هرگز یک اسطوره فوتبال یا یک دستاورد تجاری نبودم و در یک کلبه زندگی می کنم. خوشحال میشوم که به خاطر ظاهرم به تنهایی مورد تحسین قرار بگیرم.
به هر حال، مدتها بود که این را ندیده بودم و از اینکه چقدر خوب بود شوکه شدم بالا در مورد هیچ چیز دیگری، این تصویری قابل توجه از زندگی و شیوه های زندگی در یک شهر غرب میانه در طول دهه 1950 است. مشابه بررسی یک مورد دوره ای که آیتم های آن توسط یک انسان شناس اجتماعی جمع آوری شده بود.
دانلود فیلم Picnic 1955 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یک درام واکر است که با بازی باورنکردنی ویلیام هولدن، آرتور اوکانل، روزالیند راسل و سوزان استراسبرگ تازه کار (در آن زمان) نجات یافته است. دیگر افراد مهم از بازیگران عملکرد خوبی دارند، با این حال مرکز داستان حول آن چهار نفر یا بیشتر میچرخد، کیم نواک عملاً غیرقابل بیان، سرگرمکنندهای که دو یا سه سال قبل از حضور در اینجا حضور داشته است. واضح است که او در تمام مدت رفتار مناسب را تشخیص می داد. در هر صورت، او در این شغل به عنوان بانوی جوانی که خیلی زیباست ایده آل بود.
و در حالی که هولدن در مجموع عملکرد خوبی داشت، زمانی که در 37 سالگی در Picnic ظاهر شد، واقعاً یک فرد جوان نبود ( چهرهای بیش از حد خطدار) که دستهای از مدرسه را به پریپیس رابرتسون (که 31 یا 32 ساله بود) منتقل کرده بود، کسی که در اواسط دههی بیست زندگی خود متوجه شد که چگونه Picnic را جستجو کند. با این حال، هولدن به این اظهارات نادرست ادامه داد و همه چیز را کنار گذاشت. اعتبار بیشتر برای او - به هر حال او بدنی برای آن داشت.
خلاصه کوتاه در صفحه اصلی همه آنچه را که برای آشنایی با داستان نیاز دارید بیان می کند (کودک با خانم جوان ملاقات می کند). و من وارد بررسی طولانی طرح یا هیچ یک از معاینه اجتماعی نمی شوم. نظرسنجی های مختلفی در اینجا با سوابق باشکوهی وجود دارد که می توانید آنها را مطالعه کنید. اگر همه چیز برابر باشد، میخواهم فقط چند صحنه را در این داستان به نمایش بگذارم که فکر میکنم کلاسیک است
احتمالاً سه صحنه وجود دارد که اولین رقص تند و تحریکآمیز بین هولدن و نواک است. در آشپزی هولدن، که داغ آتشین است، شروع به نشان دادن رقص دیگری از لس آنجلس به استراسبرگ جوان می کند. او سعی می کند آن را درک کند، با این حال او از نظر موزیکال بی ادب است و دور می شود و به هولدن اجازه می دهد نواک را در آن طرف زمین ببیند، چشمانش به او خیره شده است در حالی که یک ساشی عجیب و غریب را از پله ها به سمت او شروع می کند و حرکات رقص را اجرا می کند. بی عیب و نقص او واقعاً نیزه شده است. او نمی تواند چشم از او بردارد. آنها با ظرافت، به تدریج، با چشمانی خیره شده به یکدیگر در حالی که در یک آغوش در می آیند، و با هم در جهان خود شناور می شوند، ملاقات می کنند. علاوه بر این، همه چیز با آن سوژه «Moonglow» که در آهنگ صدا میتپد: چیزهای داغ، پیشگام، برای مواقعی که Roughages Code واقعاً در بال میچرخد.
دومی خیلی زود اتفاق میافتد: راسل، خسته معشوقهاش (آرتور اوکانل) و فقدان انرژی و فلاش، هولدن را از نواک میگیرد و درخواست رقص میکند: او واقعاً و از نظر جسمی گیج شده است - و تا حدودی گیجشده - وقتی هولدن به طور کلی از او بیرون میآید، تعادلش را از دست میدهد و اشک میریزد. پیراهن او تقریباً همان طور که واقعاً به او می چسبد. پیراهن تکه تکه شده، سینه بدون روکش، هولدن احساس میکند برهنه است و به عقب برمیگردد. با این حال، او در حال حاضر به او در مورد لاف زدن، استحکام و یقین او توهین می کند. لفظاً به او حمله میکند، وقار او را از بین میبرد و او را بهعنوان فردی متزلزل، غافل و دست و پا چلفتی که هست، نشان میدهد. شاید این فقط یک حرکت پنهانی در تولید پیراهن های نازک نبود، بلکه یک توهین متواضعانه دیگر به آقای راگیج بود. سلام، برای من کار کرد.
آخرین صحنه نمونه در بین اوکانل و راسل، صبح بعد از بیرون رفتن است. راسل پیشبینی میکند که باید بیاید تا او را حذف کند تا او را از پای درآورد. با وجود این، او در اکثر اوقات اواخر عصر در مورد نحوه برنامهریزی دریافت در ازای نشخوار فکری میکرد، در حالی که علاوه بر این از هولدن (در آپارتمان خود) در برابر قانون که در جستجوی او بودند محافظت میکرد. بنابراین، هنگامی که اوکانل در محل راسل ظاهر می شود، او به سرعت بیرون می آید و به سرعت انتظار دارد که اوکانل آنجا باشد تا عمیقاً به او الهام بخشد. صحنه وحشی می شود زیرا هر یک از خانم ها عجله می کنند تا راسل را آماده کنند در حالی که اوکانل بیچاره در آنجا باقی می ماند، ساکت است، فقط مناسب نیست یا تمایلی ندارد از میان هیاهوها خلاص شود تا اتهام آرماگدون خود را در ازدواج متوقف کند. چهره O'Connell از طریق طیف وسیعی از قیافه ها می گذرد که باید باور کرد که برای آنها ارزش قائل شد، اما با این حال، او به سمت سرنوشت خود می رود. در حال حاضر، مدام به این فکر میکنم که آیا اوکانل روی کارهای آرام باستر کیتون تمرکز کرده است یا نه...
بدون شک، این سه شایستگی دیدن را دارند. همانطور که گفتم، در هر صورت، باقیمانده داستان، هزینههای استاندارد است، هر چند خلقتی باکیفیت که جامعهی بیتقدیر آمریکا را با هر یک از ناسازگاریهای منطقیاش (مانند هر فرهنگی) نشان میدهد. و صرف نظر از روند فکری من، گاهی اوقات محتوایی سنگین و غیراصیل است. در هر صورت، لوگان و تیمش یک بار دیگر این کار را با شایستگی انجام میدهند، بهویژه عکاسی از جیمز ونگ هاو، و این بیننده را با فیلمی باقی میگذارد که من مشاهده میکنم - در واقع، آن سه صحنه یک بار دیگر، در هر صورت. چیزهای خارقالعادهای.
من Picnic را در سال 1956 یا 1957 دیدم که به استرالیا رسید. همانطور که مرور می کنم، در آن زمان به نوعی آن را دوست داشتم، به خصوص نواک. این بررسی بعدی من بود. و خوشحالم که دوباره آن را دیدم. از ده شش به آن بدهید.
دانلود فیلم Picnic 1955 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
***خرابکاران*** حضور در محله قدیمی خود، جایی که سالها نبوده است، در کانزاس در یک قطار باری ولگرد هال کارتر، ویلیام هولدن، در مرکز روز کاری نیوالله، برعکس. هالووین، سفری که قرار است زیباترین بانوی جوان اطراف را به عنوان حاکم نئوالله تاج گذاری کند. به دلایل ناشناخته، بانوی جوانی که انتخاب آشکاری برای کسب افتخار مدج اوونز، کیم نواک است، بانوی آینده دوست قدیمی هال از دوران دبیرستان و مجموعه، آلن بنسون، پریسیس رابرتسون، یا همینطور به او اعتماد دارد.
در کمترین زمان، هال، به همان اندازه که تلاش میکند این کار را انجام ندهد، در مقابل شوک مادرش خانم فلو اوونز، بتی فیلدز، که احساس میکند هال برای دختر کوچکش کافی نیست، تسلیم میشود. و همچنین عزیزترین همراه او، که قرار نیست برای مدت طولانی همراه او باشد، آلن بنسون. قبل از تمام اتفاقات، هال با خواهر بچه عجیب و غریب میج، میلی، سوزان استراسبرگ، صمیمانه بود، که در سن 16 سالگی یک جایزه کامل آهنگسازی را دریافت کرد، مغز خانواده اوون است.
وقتی است. پس از آن در رقص روز کاری نیوالله، جایی که مدج، در کمال تعجب، به عنوان فرمانروایی منصوب شد که واقعاً فلاش ها شروع به پرواز کردند و در نمایش نور حرفی برای گفتن نداشت. هاوارد بیوانز، مدیر مالی نزدیک، آرتور اوکانل، خودش و همچنین معلم خدمتکار قدیمیاش، رزماری سیدنی، روزالیند راسل، که تا آن زمان هرگز با مشروبات الکلی در تمام سالهای زندگیاش تماس نداشت، شکست خورد. در آن زمان بود که هاوارد از محتویات بوربن بسیار مخفی خود که حقیقتاً به او گفته شد پاکسازی تمام شد، با قورت دادن همه چیز، قبل از تمام شدن شب، به او غرغر کرد.
متهم به ریختن بوربن به داخل چای تراشی شد. و زمانی که رزماری او را به خاطر لذت بردن از او سرزنش میکند، به طور تصادفی از آن حذف میشود. این قرار او هاوارد بود که رزماری را بهعنوان یک خرخر در او بداخلاق کرد که سعی میکرد کمی او را سرحال کند! نه فقط این که هاوارد با له شدن او باعث شد رزماری هر یک از موانع خود را در مورد جنسیت دیگر کنار بگذارد، زیرا او دیوانه وار و متزلزل هاوارد را تعقیب کرد تا مردی که در این مرحله به طرز وحشتناکی گیج شده بود، با طلوع خورشید تبدیل به همسر قانونی خود شود. صبح!
*** خرابکاران*** در این دیوانگی هال اکنون مردی قابل توجه که به خاطر دستفروشی شهر سرزنش می شود، در تلاش برای فرار قبل از اینکه تحت تأثیر شوک قرار بگیرد، اختلاف نظر دارد. ساکنانی که احساس می کنند او تأثیر وحشتناکی بر جوانان منطقه دارد. قبل از این بود که در طی یک درخشش عصرگاهی با او به زمین رقص برخورد کرد که هال چنان به دام مج افتاد که بدون سابقه فیلم، دقیقاً نمیدانست کجا باید برود و با او در وسیله نقلیه دوست پسر مج، آلن بنسون، برود. بعداً هال پس از دور ماندن از دستگیری به دلیل سرقت وسیله نقلیه، ماج را وادار میکند تا همه چیز را از راه خود ببیند، اما این مادرش است که تلاش میکند مج را از فرار با هال به تولسا جلوگیری کند، جایی که او وظیفهای را بهعنوان جهش زنگ در یک بسته اشکال در آن نزدیکی ترتیب داده است. اسکان در همان زمان در همسایگی، هاوارد فوقالعاده مردد مجبور به ازدواج با رزماری در او میشود، زیرا میداند که در الکلی کردن او مسئول فعالیتهای اوست و در حال حاضر باید هزینه زیادی برای آنها بپردازد.
فیلم بسته میشود. در حالی که هال سوار قطار باری به سمت تولسا و ماج میشود، پس از بررسی کامل همه چیز، از خانه بیرون میرود و با وسایل حملونقل زیر به تولاس میرود تا در آنجا با هال ملاقات کند و با او به عنوان یک زن و مرد زندگی کند.
br/> P.S چیزی که فیلم «پیک نیک» به ما نشان می دهد این است که چیزها به طور غیرقابل انکاری در جامعه متوسط آمریکا و سپس در هر یک از جوامع شهری بزرگ و مهم آن که می توانیم تصور کنیم، به طور جدی جذاب است.
دانلود فیلم Picnic 1955 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک جایگاه اصلی برای یک فیلم محکم برای برخی از بخش های افسانه ای. در صورتی که شروع کردید، آن را به مهمانی شبانه تا پایان گشت و گذار و آخرین صحنه های نزدیک به خانه بچسبانید. تیراندازی، و در کمال تعجب، آداب و رسوم بالای غرب میانه (تمام شهر افرادی که دستان خود را در نقطه ای خاص بالا می برند)، هر دو فوق العاده هستند. جیمز وونگ هاو خودش را به ساخت Picnic واقعا دوست داشتنی رساند.
اگر خانمها (و ویلیام هولدن) با لذتی که دارند برابری میکنند، میتوانید چیزی بسیار شبیه به فیلم بگویید، که عموماً در مورد ظاهر است. شاید این بخشی از شکوه و عظمت آن باشد، چه برنامه ریزی شده یا نه. به همین ترتیب میتواند بازتابی کمعمق، اما کاملاً مشهود از آمریکای دهه 1950 باشد. یا از طرف دیگر کانزاس، اول از همه. انتظارات واقعی در اینجا نفس گیر هستند و مولفه هایی وجود دارند که شروع به جذب شما می کنند. یعنی: صداقت، پیشرفت به سوی سعادت، ناامیدی (و اذعان به آن) و میل بدخواهانه قدیمی. من هم هولدن و هم کیم نواک را سرگرمکنندههای نسبتاً محکمی میدانم، بنابراین شاید آنها به تمایل فیلم میافزایند. یا از سوی دیگر شاید آنها به طرز بی عیب و نقصی در فیلم Picnicی نمایش داده می شوند که عمق واقعی را دنبال نمی کند.
علاوه بر این، چیزی واقعاً داغ و صمیمانه مانند فیلم داگلاس سیرک را دنبال نمی کند (به «همه آنچه که بهشت اجازه می دهد» او را در همان سال ببینید). رئیس جاشوا لوگان واقعاً میتواند به چیزی که محدود میماند، شبیه به افراد فیلم ضربه بزند. به استثنای شاید روزالیند راسل، تصادفاً، که یک شخصیت قابل تایید است.
صحنه رقص مشهور روی اسکله زیر نورهای کمرنگ، شما را برای چند دوره گذشته خارق العاده نوستالژیک می کند، نه دقیقاً بی گناه و در عین حال بدون شک بدون تقلب. در صراحت و شکوه آنها. هر دو سرگرم کننده رانندگی به طور کلی هنرمندان وحشتناکی بودند، بنابراین دوربین روی شانه های آنها زوم می کند و اجازه می دهد احساس شب غالب شود، با پنجاه لامپ چینی در انواع مختلف. نواک نقش "زیبا" را بازی می کند، با این حال خواهر جوان ترش (بتی فیلد) تمام برتری های بدون تقلب را در اینجا دارد و این مشاجره به هولدن اجازه می دهد که به معنای واقعی (وقتی راسل دست دراز می کند) گیج و دو نیم شود. هر یک از نورهای کم عمق روشن (احتمالاً برخی از استودیوهای استاندارد Kliegs) آن را به طرز مضحکی هیجان انگیز می کند. با این حال، در آن نقطه، ما اکنون و بارها آن را در مورد سیرک، و دیگر نمایشهای نمایشی آن زمان بیان میکنیم. شاید ما به طور پیوسته از آنها قدردانی کنیم و همچنین آنها را ستایش کنیم.
تا اطلاع ثانوی، فریبکاری بیش از حد وجود دارد، و ژرفای غنی واقعی و تحقیقات انسانی بسیار کم است. بدون شک مواد آماده است. علاوه بر این، باید بگویم که از همه چیز قدردانی کردم، بدون اینکه در هیچ مقطعی متقاعد یا تحت تأثیر قرار بگیرم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.