وقتی "جانی" از نیروی دریایی به خانه بازمی گردد،شاهد رابطه همسرش "هلن" با دوست پسرش "ادی" مالک کلوپ شبانه "کوکب آبی" می شود."هلن" اعتراف می کند مصرف بی از حد الکلش موجب مرگ پسرشان شده است.او اسلحه اش را به طرف "هلن" نشانه می رود اما...
یک خلبان بمب افکن سابق به قتل همسر بی وفایش مظنون است...
یک خلبان سابق بمب افکن مظنون به قتل همسر خیانتکارش است.
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داهلیای آبی (ویتال، 1946)، با هماهنگی جورج مارشال، سه نفر معروف آلن لاد، ورونیکا لیک و ویلیام بندیکس را از داستان مخفی دشل همت از کلید شیشهای (اصلی، 1942)، در یک داستان مخفی دیگر، دوباره متحد میکند. یکی توسط خالق، ریموند چندلر. با قرار گرفتن عناوین اولیه بر روی کوکب درخشان بر روی یک چماق، احساس اولیه بیننده این بود که یک درام کلوپ رقص را ببیند که به لد به عنوان صاحبش، لیک خواننده و مودب بور و بندکس نقشی ناخوشایند و شدید میدهد. . با توجه به آن، پس از تکمیل اعتبارات اولیه، جستجوی یک چیز باورنکردنی، یکی از انگیزههای فراوانی است که چرا THE BLUE DAHLIA پس از تحویل زیربنایی آن بسیار خوب ظاهر شده است، همیشه سرگرم کننده است. در سالهای بعد، The Blue Dahlia به یکی از پرپخشترین فیلمهای لاد در دهههای شصت، هفتاد و بخشی از دهه 1980 تبدیل شد، و فهمیدن دلیل آن ساده است.
داستان با ارائه سه رفیق درگیری از جنگ بزرگ دوم از یک حمل و نقل هالیوود در شهر لس آنجلس، کالیفرنیا، برای رویارویی با دنیای دیگری از زندگی پرسنل غیر نظامی: جانی موریسون (آلن لاد)، ستوان نیروی دریایی، فرمانده نیروی دریایی. "Buzz" Wenchek (ویلیام بندیکس)، یک مصدوم شلیک شده با واکنش فوق العاده نسبت به موسیقی پر سر و صدا جوک باکس "میمون". و جورج کوپلند (هیو بومونت)، یک وکیل با تماس. در حالی که باز و جورج به موقعیت بلندی که پیش از درگیری زندگی می کردند باز می گردند، جانی به دادگاه کاوندیش، خانه 93 می آید تا دیگری مهم خود، هلن (دوریس داولینگ) را شوکه کند. پس از ظاهر شدن، جانی از یافتن نیمه الکلی بهترش حیرت زده می شود، یک گردهمایی تمام شبانه را برای همراهان شکست خورده اش تسهیل می کند، و ادی هاروود (هاوارد داسیلوا)، صاحب کلوپ شبانه The Blue Dahlia را که در حال بوسیدن شخص مهم خود است، ردیابی می کند. . پس از رفتن بازدیدکنندگان، جانی با فهمیدن اینکه چگونه فرزندش، دیکی، واقعاً به سطل لگد زد، شوکهتر شد. جانی در طول یک دعوا، اسلحهاش را با هدف کشتن هلن بیرون میآورد، اما به این نتیجه میرسد که ارزش تلاش کردن را ندارد. اسلحه را روی مبل میاندازد و داراییهایش را میگیرد و با تحقیر مسافرخانه را ترک میکند. هنگام قدم زدن در باران در جاده های کسل کننده، یک بلوند جوان (دریاچه ورونیکا) که به سمت مالیبو می رود، به او پیشنهاد سواری می دهد. قبل از اینکه شب تمام شود، جانی و بلوندی به راه های جداگانه ای می روند در حالی که هلن که قبلاً با سه مهمان جداگانه در طی چند ساعت نامزد کرده بود، صبح روز بعد توسط جنی، خدمتکار خانه (مای بوش) با سلاحی در نزدیکی مرده دیده می شود. با جانی مظنون عالی، و فرمانده هندریکسون (تام پاورز) پلیس لس آنجلس که همراهانش را زیر نظر دارند، جانی و بلوندی پس از چند خداحافظی به راه های مختلف دور هم جمع می شوند. این بار بلوندی که به جانی بی تقصیر اعتماد دارد، به او کمک می کند تا او به دنبال جلاد واقعی ادامه دهد. جانی قبل از اینکه اثبات کند او را به کوکب آبی می برد، از پیدا کردن بلوندی که با مردی که دارای فرآیندهای فکری بالقوه در قتل همسرش است، متحیر می شود.
گرچه این موضوع به هر حال مملو از دروغ و بی ادبی است. رویدادهای تصادفی در تمام طول، داهلیا آبی هنوز هم سرگرمی درجه یک به سبک دهه چهل است. با توجه به عملکرد تحسین برانگیز Ladd-Lake در اینجا مانند دو تلاش قبلی خود در صفحه نمایش، نمی توان به این فکر کرد که BLUE DAHLIA اگر همفری بوگارت و لورن باکال (برادر و برادران وارنر) را به نمایش می گذاشت، چگونه می شد. تایرون پاور و لیندا دارنل (فاکس قرن بیستم)؛ رابرت میچم و جین گریر (رادیو RKO)؛ یا جان هودیاک و گلوریا گراهام (MGM) به جای آنها. با سرنوشتی که در کنار آنهاست، تصور کسی جز Ladd-Lake سخت است. با توجه به اینکه داهلیای آبی تماماً فیلم لاد است (94 دقیقه)، مدت زمان کوتاهی برای خواننده کلوپ وجود دارد که با آهنگی قدیمی، "به یاد آوردن آسان" (از ریچارد راجرز و لورنز هارت) بیان کند. ویلیام بندیکس در میان بازیکنان پشتیبان جدا از هم میایستد، جایی که به طرز معقولی طلسمهای قطع انرژی ذهنی را پشت سر میگذارد، و چند خنده میگیرد که در بخش پلیس یک «مس» را به سختی میگذراند. متعصبان مجموعه تلویزیونی "آن را به بیور بسپار" (1957-1963) باید از دیدن هیو بومونت سال ها قبل از شغل باورنکردنی پدر تلویزیونی او یعنی وارد نایف قدردانی کنند. از اعدام هاوارد داسیلوا در کنار شخصیتهای مبهم دیگری چون ویل رایت (بازپرس خانه) و پوشیدن کاستلو (لئو) غافل نشویم.
توزیع شده در ویدئوهای خانگی (1998) و دیویدی (2014)، دیجیتالی خیرهکننده انتقال شامل آثار هنری فیلم آمریکایی (1995-1999) و تصاویر متحرک نمونه ترنر (اولین TCM: 15 دسامبر 2001). با علامتگذاری شین (مدیر، 1953) بهعنوان بهترین اجرای لاد روی صفحه، داهلیای آبی به دلیل عکس مشکلساز مطمئنش در جایگاه دوم قرار میگیرد. با این حال که به عنوان بخشی از دیگر همتایان برجسته فیلم نوآر از آن زمان شناخته نمی شود، داهلیای آبی بدون فکر دوم پیشنهاد می شود، در هر صورت، به عنوان یک درام باشگاهی غیرقابل انکار به عنوان تیتراژ اولیه تضمین شده است. (***1/2)
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کهنهکار زیبا به خانه بازمیگردد تا همسر پروانهای را بیابد که از روشهای او پیروی میکند. از آنجایی که عادات او را میدانست، بیش از حد مبهوت نشده بود، با این حال معتقد بود که او پس از والدینش تغییر میکرد. او هنوز آماده بود تا او را عذر خواهی کند، و تلاش کرد تا یک بار دیگر برود که او اعلام کرد که او توضیح دهنده مرگ پسر است، پیوند شکسته شد و او رفت. عزیزم ادامه دار او نیز از او خسته شده بود، و ترجیح می داد که خودش را به نیمه بهترش نگه دارد و بگذارد او باشد، احتمالاً تا بتواند همسر بیگانه اش را پس بگیرد. عزیز مورد تمسخر محرمانه بود، و او را با صراحت تضعیف کرد، مگر اینکه نزد او برگردد، و همینطور بماند. در این حین همسر با همراهان شوهر تماس می گیرد تا او و عزیزترین همراهش را با مشکل روانی به دلیل آسیب دیدگی که باعث تندخویی و همچنین نیمه فراموشی در وجود هیاهوی پر سروصدا شده است، پیدا کنند، رویکردهایی را درک کنند که چه اتفاقی بد افتاده است و مرد را جمع کن و او را تا سر جایش همراهی کن. او را ردیابی نمی کند، اما وقتی متوجه می شود که این خانم عزیزترین همسر همراه او بوده است، همسری را می بیند که سر استخوانی به او می زند و از شوک و نفرت او منفجر می شود. حوالی عصر، همسر فاضل کشته میشود، و پس از آن این کسی است که نمیداند.
شوهر، مظنون بزرگ، ما می دانیم که این کار را نکرده است، اما پلیس به چیزی مشکوک شده است. او بزرگترین روند فکری را برای کشتن همسر، بی ایمان و همچنین جلاد پسر دارد. سپس، در آن لحظه، یار، که او داشت به آدمک خود تبدیل می شد، راز مهلکی را که بر او داشت، ادب کرد. نزدیکترین همراه شوهر که آنقدر او را تحقیر می کرد که در اثر جراحت (موسیقی پرحاشیه ای که او پخش می کرد) ممکن بود او را بکشد. همدست / ناظر نگهبان که معتقد بود معشوق باید از دست او آزاد شود و ممکن است چیز دیگری باشد. فیلم با سرعت مناسبی پیش میرود و هیچ چیز ناسازگاری در آن وجود ندارد.
ملاقات قهرمان امکان پذیر بود، با این حال این احتمالات، حتی، در واقع، داستان می سازد، بنابراین من در مورد آن چنگ نمی زنم. با فرض اینکه من آن را شروع کنم، حتی «یک شب اتفاق افتاد» نیز امکانی بدون تحریف بود، و در هر داستان واقعی، عوامل زیادی از این دست وجود خواهند داشت که مسیر را هماهنگ میکنند. عالی بود؟ من فکر نمی کنم که در واقع بعید بود یا در آستانه دشواری بود.
از کل داستان، چند متغیر وجود دارد که احتمال بسیار بالایی دارند و آنها باید اصلاح می شدند.
اول کاملا بیهوده بود. پرتاب تحقیرآمیز اسلحه توسط همسر قبل از ترک. هیچ کس این کار را نمی کند. او مطمئناً آن را ترک نکرد، بنابراین همسر میتوانست از آن برای خودش استفاده کند، زیرا واضح بود که او هیچ هدفی از انجام این کار ندارد. چرا؟ حقیقت معاینه باید بگوییم که اسلحه ای که برای کشتن به عنوان اسلحه اداری شوهر مورد استفاده قرار گرفته بود، مورد استفاده قرار نگرفت. بنابراین این گروه بندی اضافی ممکن است دور از آن نگه داشته شود، ممکن است تحقیر بدون آن نمایش داده شود.
بسیار دور از ذهن تر، مرگ پسر یا شرایط بود. همسر یک شکارچی آلفا و بانویی فوق العاده «روح» بود. با این چیدمان، فکر نمیکنم که او فرزندش را به جمعهایی میبرد، جایی که در تعقیب ماهی بود. اولاً حضور کودک مانعی بر سر اهداف مورد انتظار او خواهد بود، او به طور قابل توجهی بیشتر از یک مهماندار تأثیر خواهد داشت. ثانیاً، کودک، هر چند بچه بود، کودک نبود. هر خانم معمولی او را از تمرینات محرمانه خود دور می کند. مرگ، به دلیل بی احتیاطی او، حتی ممکن است تحت التیام باشد، ممکن است به دلیل استثنایی باشد.
سوال دیگری مطرح میشود، اینکه معشوق چگونه متوجه کشته شدنش شده است، در حالی که ممکن است خود ویرانگری نیز بوده باشد؟ به گفته جمعیت، این به دست آمد تا او را مظنون اصلی کند. با این حال، در آن مرحله باید از نحوه شناخت او فهمیده می شد. این کار انجام نشد
به جز این دو ویژگی از هم گسیختگی، من هیچ یک از آنها را واضح نمی دیدم. نقطه صمیمانه بین خانم لیک و لاد زیر رادار باقی مانده بود، با این حال درک می شود. او هنوز درگیر بود، ممکن بود از خود بیگانه شده بود، و شاید دیگر شیفته نبود، اما بر کمک های دولتی شوهرش متمرکز بود. بنابراین شروع یک احساس سوزان میتوانست یک ایراد باشد، و در صحنه میماند، جایی که او دوباره به آن فکر میکند، ممکن است چیزی بیش از مراقبت باشد، برای اثبات بیچون و چرای بیعیب بودن او، در عین حال نه غرق در اشتیاق. عاشق.
لد، بندیکس، هوارد داسیلوا، لیک، هلن موریسون و غیره این کار را انجام دادند. لباس پوشیدن کاستلو به نظر می رسید یک قطعه ظریف برای حرفه او باشد، یک قطعه، اما کاملاً گیج نشده است. در واقع یکی از کسانی که گیج کننده بود، همراه بعدی جورج کوپلند (هیو بومونت)، مشاور حقوقی بود. او عملاً منفور بود و عموماً نسبت به قهرمان بی مهری بود. این واقعاً درک نمی شود، به ویژه زمانی که افسانه راه نجات هر دو بود، همانطور که آنها در مبارزات متعدد تضمین می کردند.
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
جانی موریسون در اواخر آزادی از نیروی دریایی ایالات متحده، در محله قدیمی خود، هالیوود ظاهر می شود و مشتاق است که با دیگر مهم خود هلن گرد هم بیاید. او در شوک است. هلن در طول خدمت نکردن خود در اقیانوس آرام جنوبی، به یک مصرف کننده گرانقدر و بانوی جوان سخت و جسور تبدیل شده است. جانی به همین ترتیب متوجه می شود که او با مالک باشگاهی به نام ادی هاروود رابطه عاشقانه ای غیر مجاز دارد. ("دالیای آبی" عنوان، نام باشگاه هاروود است). جانی تصمیم می گیرد هلن را ترک کند، و زمانی که او بدون معطلی کشته می شود مدتی بعد جانی به مظنون اصلی تبدیل می شود.
البته، جانی جلاد نیست. اگرچه فیلم در سال 1946 تحویل داده شد، اما در سال اول فیلمبرداری شد، در حالی که درگیری تمام مدت در جریان بود، و در سال 1945 اساساً غیرممکن بود که هالیوود قصد داشت یک افسانه درگیری در حال بازگشت را به یک قاتل تبدیل کند. او با حمایت همرزمان نیروی دریایی قدیمیاش، باز وانچک و جورج کوپلند و همسر بیگانهشده هاروود، جویس، در تلاش برای کشف جلاد واقعی است. پس از آن، در آن نقطه، به طور قابل توجهی گیج می شود، اما با توجه به اینکه محتوا توسط ریموند چندلر ساخته شده است، طبیعی است. (این اولین فیلمنامه منحصر به فرد چندلر بود).
در بیشتر فیلم، جمعیت هیچ سرنخی در مورد اینکه جلاد واقعاً کیست، ندارند. شخصیت آنها فقط در پایان آشکار می شود. حقیقت را باید بگوییم، زیرا اغلب در طول ضبط، بازیگران و رئیس جرج مارشال هیچ ایده ای نداشتند که طرف مقصر کیست. در واقع، حتی چندلر هم هیچ ایده ای نداشت. توجیه این وضعیت غیرعادی این بود که استودیو، پرینسیپال، برای پایان سریع فیلم بی قرار بود و انتظار داشت که ستاره اش، آلن لاد، که پیش از آزادی به دلایل بالینی موقتاً در ارتش خدمت کرده بود، ممکن است یک بار دیگر استخدام شود. (در مواقعی که هرگز این اتفاق نمی افتد). متعاقباً، آنها شروع به تصویربرداری بدون فیلمنامه کامل کردند و چندلر در حین ضبط صحنههای اولیه، مدام از آن دوری میکرد.
چندلر برای ضبط بهعنوان نسخه چاپی در پایانی که قاتل در آن است، مشکل خاصی داشت. بدون پوشش او به وضوح واضحترین ترتیب را رد کرد، که جلاد، هاروود است، شاید با توجه به این واقعیت که به نظر میرسید بیش از حد بدیهی بود. فکر منحصربهفرد او این بود که باز، که پس از مجروح شدن در درگیری، تأثیرات آزاردهندهای را تجربه میکند، در نهایت هلن را در یک حمله دیوانهوار کشته خواهد شد، اما مرکزی، به درخواست نیروی دریایی، این ایده را رد کرد. (همانطور که گفتم، در سال 1945 هالیوود هرگز از یک افسانه درگیری که در حال بازگشت بود، قاتل نمی ساخت). چندلر که در آن زمان به شدت مشروب مینوشید، بنابراین نیاز داشت که یک ترتیب انتخابی درست کند، چیزی که بدون یک تنظیم معقول از ناراحتی انجام نمیشد.
من «کوکب آبی» را به عنوان یکی از آنها طبقهبندی نمیکنم. فیلمهای نوآر خارقالعاده - با چیزی مانند «خواب عظیم» یا «گیلدا» دقیقاً استاندارد نیست، نیاز به دو فیلم متفاوت از همان سال داشته باشیم، اما با توجه به شرایط نسبتاً آشفتهای که تحت آن ساخته شد، شگفتانگیز است. که با آنچه هست همتراز است. لاد در نقش جانی، ویلیام بندیکس در نقش باز شکنجهشده، ظاهری شایسته ارائه میکند، علیرغم این واقعیت که ورونیکا لیک، در سومین حضورش با لاد، آنچنان که در بخشهایی از دیگران بود، ارتباط چندانی برقرار نمیکند. (چندلر در پرتو این واقعیت که اخیراً هیچوقت درباره او چیزی نشناخته بود، بخشهای قدرت جدی را برای a به لیک انتخاب کرد. به نظر میرسید که لیک توانایی ایجاد دشمن دارد، که برای افراد محدودی منطقی است. چرا حرفه او، علیرغم این واقعیت که گاهی اوقات یک شغل قابل توجه، کوتاه بوده است. از آن دسته فیلم هایی است که کمتر بر روی طرح تکیه می کند تا روی آنتن. این فیلمی درباره بازگشت افسانه های درگیری است که مدتی قبل از پایان درگیری ساخته شده و بلافاصله پس از آن ارائه شده است، اما ذهنیت فیلم به هیچ وجه جوانمردانه یا پیروزمندانه نیست. جانی، جورج و باز زندگی خود را برای ملت خود به خطر انداختهاند، با این حال کشوری که به آن بازگشتهاند در اینجا بهعنوان مکانی بد و کثیف نشان داده میشود که در آن قانونشکنان و جنایتکاران متواضع وجود دارند. علیرغم این واقعیت که پایان "خوشحال" وجود دارد که بیعیببودن جانی و باز در نهایت موجه است، این امر بهطور کلی بر منفیبافی نسبتاً خشن که حالت ذهنی غالب The Blue Dahlia است، غلبه نمیکند، خلق و خوی که در آن وجود دارد. به چند فیلم مختلف نوآر از آن دوره می دهد. این بدبینی به طرز عجیبی از ایده آلیسم پیروزمندانه ای که بسیاری با آن از رسیدن هارمونی در سال 1945 استقبال کردند متمایز است، اما به همین ترتیب ممکن است به عنوان یک راه حل اساسی برای آن پر شود. 7/10
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نمیدانم که آیا ریموند چندلر واقعاً برای این کار اشتیاق داشت یا نه - شاید هم همینطور بود، این فیلمنامه منحصربهفرد اصلی بود که بدون کمک هیچکس دیگری در سالهایی که برای عناصر هالیوود میساخت - یا از طرف دیگر در اتفاقی که فقط یک وظیفه بود که به سرعت فرار کنید تا مقداری پول دربیاورید. این طور نیست که او تمام تلاش خود را در حدی که گفتمانش پیش میرود، به کار نمیگیرد، که در صورت عدم تماشای فیلمهایی مانند بازپرداخت دو برابری (اما با بیشتر خارج از کنترل و تنظیم قابیل) یا The Large Rest (که واقعاً حجم زیادی از تبادل او را در اختیار دارد، در حالی که احتمالاً تمام طرح داستان نیست)، این ریتم های مشابه و گفتگوی بدبینانه و هوشمندانه با شخصیت ها دارد. این یک مشک نوآر در چهره شماست که شامل مردی است که به ناحق به خاطر قتل شخص مهم خود پس از بازگشت به خانه از درگیری سرزنش می شود - افراد گمان می کنند که بخشی از منطق ممکن است این باشد که او به خاطر رانندگی الکلی او ناراحت بود. قتل فرزندشان - با این حال ما می دانیم که او این کار را انجام نداده است، زیرا او بهانه ای قابل قبول دارد که می ماند.
چیزی که من را به این سوال وا می دارد این است که، می دانید، ما قبلاً چنین چیزی را دیده ایم. مرد ناعادلانه محکوم کرد - هک، این مدت طولانی سهام و بورس هیچکاک بود. چیزی که به همین ترتیب به نظر می رسد تا حدودی گیج کننده و هر چند خوش ذات باشد، تصویری از شوک پوسته (یا PTSD برای گروه پیشرفته) با شخصیت باز (ویلیام بندیکس) است. این یک فرد حمایت کننده فریبنده است، به گونه ای که هیچ دلیل واقعی دیگری در فیلم The Blue Dahlia ندارد - با این حال او قطعاً با یک نقطه خاص از طرح داستان مراقبت می کند - علاوه بر این به عنوان یک نوع شناسه آشفته، مردی که عجیب و غریب است. در هر نقطه ای که موسیقی می شنود به دلیل صفحه فلزی در ذهنش از درگیری. کوچکترین ژرفایی برای او وجود ندارد، اما او هم یک خلقت برانگیخته است و هم چیزی است که وزن کاملاً اضافی را احساس می کند، موجودی تک لایه، که به همین ترتیب تعداد زیادی صحنه را مانند یک لامکس بزرگ از یک کودک انجام می دهد.
br/>اما شاید این قسمتی از شخصیتهای مختلف باشد که حال و هوای خوبی به خود میدهند... نه، آنها به اندازه کافی زیبا طراحی شدهاند، آن آدمهای بدجنس و جنایتکار که اتاق را در محل کار کلوپ شبانه Blue Dahlia اشغال کردهاند، یا بخشی از دیگرانی که دنبال شخصیت آلن لاد هستند. شاید این خود لاد و نحوه هماهنگی او باشد که خیلی کار نمی کند، زیرا او فقط یک حضور خسته کننده در اینجا است - بیشتر از نظر ظاهری شاید از صدایش - و لیک قابل مقایسه است، با این حال او احساس بیشتری را در صحنه به آن منتقل می کند. صحنهای که به چیزها پاسخ میدهد و واقعاً زن سرنوشتساز داستان نیست (نه، شاید بیشتر باشد - همسر). نه اینکه دوریس داولینگ وقتی می رسد که در مورد افتضاح دیکی کوچولو نقش آفرینی کند، بهتر می شود.
من این را اساسا به این دلیل که باید چیزهای عظیمی می بود، محکوم می کنم، و... نه با این حال، رئیس جرج مارشال، تحت ابداع جان هاوسمن، و شامل یک نوبت حمایتی عالی برای هاوارد داسیلوا در نقش ادی هاروود (در صورتی که بدون شک نام او باشد!) به اندازه کافی در اینجا وجود دارد که کار می کند و یک نظرسنجی فوق العاده سرگرم کننده را ایجاد می کند. در برخی موارد صرفاً اجازه دادن به سرگرمکنندهها برای گرفتن بخشهای جذاب متن چندلر - که علاوه بر آن صحنههای نبرد مضحک با لاد و چند نفر بد را در تظاهرات سوم به همراه دارد - برای ادامه تماشای من کافی است. این هنوز دنیایی واقع گرایانه است که در فیلم The Blue Dahlia نوآر و LA نوآر ترکیب شده است. تظاهرات سوم در خانه در گمنامی در آب و هوای عالی لمسی است. علاوه بر این، هر چند همه چیز خیلی سریع پیچیده می شود - در واقع، باعث خنده غیرقابل کنترل جمعیتی شد که من با آن صحبت می کردم - طرح به خوبی اثبات کننده آب و هوا برای آنچه چندلر واقعاً دنبال می کند است، که شامل موارد رویه ای، گمراه کننده است. بنرها، و افشاگریهایی که در نهایت با نشان دادن دو لید با هم به سبکی زیبا همراه است.
در واقع، برای Ladd and Lake، یک صحنه عالی در اینجا وجود دارد، جایی که آن دو در وسیله نقلیه حوالی عصر هستند. زمان و تلاش برای ساختن نام از حروف اول J.M. این همان چیزی است که یک صحنه، به هر نحوی، شبیه به آن است، سرگرم کننده ها بیشتر شل می شوند، به طور کامل وارد محتوا می شوند، و عنوان نیز مناسب است. شاید تا حدودی بیشتر از آن و معادله کمتر. با این حال، یک بار دیگر، هنوز هم عالی، عالی، و بهتر از سایر فیلمهای نوآر است، فقط توسط چندلر که یک مقالهنویس مشخصه لعنتی برای مردان در پوششهایی با اسلحه گرم و خانمهایی با فرآیندهای فکری پنهانی است (و سرهای بزرگی که میتوانند بهتر بدانند. )
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این همان جایی است که ویلیام بندیکس از «موسیقی میمونها» که در سرش میشنود در هر نقطهای که یک گروه با صدای زیاد در رادیو مینوازد، پریشان میشود.
بندیکس تحریکپذیر و هیو بومونت تا حدودی کسلکننده همتایان متعهد الن لاد، مقام تازه آزاد شده نیروی دریایی، هستند که هر یک از آنها در اواخر درگیری در اقیانوس آرام به لس آنجلس بازگشته اند. من لاد را به عنوان خلبان لیبراتور، بومونت را به عنوان کمک خلبان، و بندیکس را به عنوان تیرانداز دم میسازم.
لد وارد خانه خوش ذوق همسرش میشود تا ببیند که یک مهمانی جنجالی در جریان است و نیمه بهترش در حال بوسیدن آن با بدبختان است. هاوارد داسیلوا جنایتکار و در عین حال روان. لد، یک اسپویل اسپورت، داسیلوا را روی آرواره میفرستد، موسیقی را متوقف میکند، همه را بیرون میاندازد، و قبل از اینکه او را دنبال کند، با طرف مقابلش دعوای خشمگینانهای دارد و 45/0 خود را پشت سر میگذارد.
ترک آن. اسلحه پشت سر لغزش بود. این خانه توسط ویل رایت، تحلیلگر خانه کهنه، تحت نظارت است. پیر رایت می بیند که بندیکس به دنبال لاد به خانه می رود، و داسیلوا را نیز می بیند که قبلاً برای چیزی جستجو می کند.
در همین حین، لد در جاده طوفانی قدم می زند، عذاب آور است، و همینطور با او مواجه می شود. دریاچه کوچک ورونیکا آنها شب را به طور مستقل در اقامتگاهی در جبهه اقیانوس می گذرانند، جایی که صبح روز بعد از قتل خانم لاد مطلع می شوند و پلیس مشتاق است که از لاد که رایت قبل از کشته شدن او را در حال دعوا با دیگری مهم خود دیده است، بازجویی کند.
بعد از آن گیج می شود و من حدس می زنم که با طرح کناره گیری کنم. Uncover بزرگ، که در آن شخصیت قاتل آشکار می شود، به نظر می رسد چیزی متصل است، شبیه به یک شاخه هیبرید شده که جایی با باقی مانده گیاه ندارد. فرآیند فکر برای متقاعد کردن کاملاً شکست می خورد. این شیوه ای نبود که ریموند چندلر آن را آهنگسازی کرد، اما به دلایلی که اکنون آن را درستی سیاسی می نامیم باید تغییر کند.
محتوای منحصر به فرد چندلر در امتداد سرگردان است و دریاچه های oxbow را رها می کند. به نظر می رسد چند صحنه واقعا طولانی هستند و نکته زیادی ندارند. بهعنوان یک مقالهنویس، نقطه قوت چندلر نوعی شعر مردم بود که در مقایسههای سخت حبابی بیان میشد. او برخی از تواناییهای نویسندگی را در گفتمان اینجا به کار میگیرد.
"یک باجگیر بینظم؟ ممکن است من را یکبار اینطور خطاب کنند." پاسخ: "شما به ما اطلاع خواهید داد که چه زمانی باید اردک بزنیم."
"من آن قدر موش کثیف نیستم." پاسخ: "شما چه جونده ای هستید؟"
"مگر شما را قبلا ندیده ام؟" پاسخ: قبل از چه؟
و در محتوا، خوشبختی های جزئی دیگری نیز وجود دارد. دو اراذل و اوباش لاد را دستگیر کرده اند، یکی از آنها پایش را در تمام مدت زخمی کرده است. آنها هولیگانهای کلیشهای هستند که معمولاً هیچ شخصیت یا ویژگیای ندارند که بیش از ترجیحشان برای پیچخوردگی باشد. به هر حال، در اینجا، یکی از اراذل کفش و جوراب خود را از پای آسیب دیده اش برداشته است، در حالی که آنها در حال لم دادن هستند، با اعتماد به اینکه لد دوباره شناخت را به دست خواهد آورد، و اوباش دیگر به آرامی با پا رفتار می کند و یک ماهیتابه آب می آورد و می گوید ، "من مقداری نمک در آن ریختم. شاید این باعث شود که شما احساس بهتری داشته باشید." اوباش آسیب دیده، انگشت پایش را در کاسه فرو می برد و می گوید: «گرم است». نمیدانم که آیا چنین صحنهای اساساً عالی است یا نه، اما در یک معمای قتل غیرمعمول است یا نه.
سپس، چندلر نیز میتواند با ژست حرکت کند و وارد معاملات مبتنی بر معادله شود. کسی صدای شلیک را شنیده است، "اما ممکن است یک نتیجه معکوس باشد." این سال 1946 است. آخرین باری که کسی صدای برگشت خودرو را شنید، هفتم اکتبر 1934 در بلو رینگر، پنسیلوانیا بود. خودروی مقصر یک پرتیج مدل B مدل 1932 بود. دستگیر و متهم به غافلگیری محصول کدو تنبل محله شد. در سال 1946، وسایل نقلیه دیگر نتیجه معکوس نداشتند.
جایزه بهترین بازیگری به - - پاکت، لطفا - - هوارد داسیلوا تعلق گرفت. او واقعاً یک سرگرمکننده خوب بود، و از نظر بلندمدت باورنکردنیترین فیلم در The Blue Dahlia است، که شهامت را با صداقتی ناتوان کننده در هم میآمیزد. مقام دوم: ویلیام بندیکس در یک شغل گیج کننده و احساسی.
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من اخیراً The Blue Dahlia را چند بار در شمال تماشا کردهام، نه به این دلیل که یک نمایش نوآر بیعیب و نقص است - اینطور نیست - هنوز در تصویرسازی، احساس دوره و آن گفتمان چشمگیر چندلر شرکت نکردهام. من میتوانم بگویم که قطعات بسیار بیشتر از کل هستند. در صحبت در مورد چند دقیقه حساس زیر، سعی خواهم کرد هیچ ظرافت داستانی یا پایانی را ارائه ندهم.
یک کلمه در رابطه با دوریس داولینگ (در نقش هلن). دستههایی از همدلی برای باز وجود دارد، که مجروحیت و برخوردهای جنگیاش باعث میشود او عجیب رفتار کند، با این حال هلن بدبخت نسبت به جراحت خودش دلسوزی کمی پیدا میکند. ما فرض را بر این میگذاریم که تخم مرغ مناسبی مانند جانی در صورتی که او یک نوع وحشتناک بود، او را نمیکشید، اما او بهطور ناخواسته باعث مرگ پسرش با بیاحتیاطی با رانندگی در حین تانکر شده بود (عکس او آشکارا آلن لاد در کودکی است. ). او برای زندگی با مقصر ویرانگر ناتوان است، و با نیمه بهترش در طرف مقابل دنیا، او در ظرفی لغزنده است، چیزی که چندلر میتوانست به خوبی آن را بسازد. او انرژی خود را مست می کند، ثروتمندی که خود را با ساعت های عالی محاصره می کند و روابط نامشروع آرامی دارد تا بر خاطره ها غلبه کند، فقط برای گذر از روزها. سپس جانی افسانه جنگ ناگهان ظاهر می شود و او با مردی که فرزندش را کشته است به مقابله می پردازد. آن گناه نفرت انگیز دوباره ظاهر می شود و با خشن و نفرت از خود، تمام داستان متأسفانه را اعلام می کند، و جانی را فریب می دهد تا بتواند همانطور که می کند او را آزار دهد (و احتمالاً تحقیر کافی در او ایجاد می کند تا او را وادار کند تا نظم و انضباط را در جایی که احساس می کند صرف کند. او شایستگی دارد). با این حال، بسیار خوب کار می کند، زیرا او تهدید می کند که از سلاح بر روی او استفاده می کند - در همان زمان، دقایقی پس از این واقعیت، با بازیابی محدودیت خود، او را ترک می کند، انتخاب او ارزش تلاش را ندارد. پس از آن، پشیمان، بیثمر تلاش میکند تا به او برسد، سپس، در آن نقطه، به سمت میلهی اقامتگاه حرکت میکند.
من احساس میکنم غیرقابل توجیه است که نقش «هامی» یا بیش از حد احساسی داولینگ را محکوم کنیم. صحنههای کلبه - وظیفه جورج مارشال این بود که به سادگی آنطور که ترجیح میداد آن را بفهمد و دوریس، چه دیوانهوار بخندد، چه عقب بنشیند، چه با خیال راحت سیم تلفن را بکشد، احتمالاً دوریس دقیقاً دستورات او را دنبال میکرده است.
او یک بار در بار در خانه ظاهر می شود، جایی که بخشی از دقایق شماره یک من رخ می دهد. Buzz (در یک اتفاق خیلی دور، به هر طریقی منصفانه نیست) در حالی که برای ملاقات هلن می ایستد پیچ و تاب می خورد، سپس، در آن نقطه، تقریباً ناخواسته، او را می گیرد، غافل از اینکه او همان خانمی است که او می خواهد ببیند. برای دو دقیقه قوی، او خونسرد، جذاب، لذت بخش است، و آنها برخی از پاهای مشترک جذاب را به اشتراک می گذارند. او و باز به خانه او می روند تا او بتواند تصمیمی را بگیرد. وقتی او به سرعت تکان می خورد، او با لباس صاف خود در طوفان سنگین باقی می ماند و به او نگاه می کند و با انرژی او را تحریک می کند: "چی شده؟ ترسیده ای؟" او پوزخندی می زند و ناگهان تغییر جهت می دهد، سلامی که هیچ نر سرخ خونی نمی تواند با آن مخالفت کند (همانطور که من نمی توانستم با آن دوره مخالفت کنم، متاسفم!) متاسفانه، ورونیکا لیک هرگز در The Blue Dahlia به این اندازه فریبنده نمی شود. هر فردی که زندگینامه چندلر را بشناسد، ارزش این را میبیند که چرا او به طور غیرقابل انکاری با شخصیت هلن بیشتر از شخصیتهای دیگر در درام آشنا شده است.
یک شوخی چندلر که معمولاً کمرنگ میشود، زمانی آشکار میشود که ادی از همکار نگرانش سود میبرد. لئو که دوست سابقش، جویس (لیک)، پیامی گذاشته است مبنی بر اینکه او شهر را ترک کرده است «برای خرید گلها» به وضوح، او تعداد زیادی از گل کوکب آبی با امضای ادی را دریافت کرده است
ادی (با خشم): "شاید خودش این را به من اطلاع داده باشد." لئو: "شاید او فکر کرد که از من پشیمان تر به نظر می رسد."
و معامله باز در ایستگاه خانه با پلیس قدیمی نیز ارزشمند است.
یک فیلم معیوب ساخته شده توسط یک مرد معیوب، مطمئنا، اما با دقایق خوب کافی برای برآورده کردن هر یک از جانبازان چندلر.
دانلود فیلم The Blue Dahlia 1946 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«کوکب آبی» یکی از معدود فیلمهای مخفی نوآر و نوآر بسیار عالی است که با رهبری آلن لاد ساخته شده است. همچنین، این یکی از چهار فیلم از این دست با ورونیکا لیک به عنوان بازیگر زن است. ویلیام بندیکس نیز در این فیلمها یک سرگرمکننده معمولی بود، با مشاغل حمایتی قابل توجهی. فیلمنامه The Blue Dahlia ها عموما عالی هستند. این به این معنی نیست که در توطئه ها، سرزنش ها یا گشایش های کمی وجود ندارد. به هر حال، به طور کلی، اینها معمای عالی هستند.
ریموند چندلر محتوای باورنکردنی را برای The Blue Dahlia ساخته است. پر از گفتمان محکمی است، به ویژه بین جانی موریسون لاد و جویس هاروود از لیک. و توسط تام پاورز به عنوان سروان پلیس هندریکسون هنگامی که از مظنونان سؤال می کند.
موریسون اخیراً پس از انجام 112 ماموریت به عنوان خلبان هواپیمای نیروی دریایی در اقیانوس آرام جنوبی به ایالات متحده بازگشته است. دو نفر از افراد تیمش با او هستند. آنها برای ذخیره وضعیت منتقل شده اند. بندیکس در نقش باز وانچک و هیو بومونت در نقش جورج کوپلند بازی می کنند. جورج و باز یک اتاق زیر شیروانی می گیرند و جانی در حال بازگشت به خانه است تا دیگر فرزند مهم و شش ساله اش باشد. در هر صورت، چیزی که او پیدا میکند همسری غیرقابل اعتماد است که از یک زندگی راحت و آسوده لذت میبرد و مینوشد و مهمانیهای خود را در خانههای ییلاقی خود راه میاندازد.
قبل از مدتها، هلن موریسون کشته میشود و در نظر داشت که پلیس واقعاً به مظنونان نگاه می کند و به دنبال جانی می گردد، او در تلاش برای یافتن جلاد همسرش با شخصیت های مختلفی برخورد می کند یا با آنها برخورد می کند. احتمالاً او در پی قدم زدن در نیمه بهترش در مهمانی وحشیانه اش، توسط لیک، که جویس هاروود است، همسر بیگانه شخصی که جانی به دلیل اینکه تحسین کننده دیگری است، در مهمانی مشت می کند، انتخاب می شود. در صورتی که این موضوع تا حدی آزاردهنده به نظر برسد، باید به صفحه گیر بمانید زیرا The Blue Dahlia و راز از آنجا آشکار میشود.
این مطمئناً یک راز اساسی نیست، هرچند که طرحی پیچیده و متفاوت است. شخصیت ها، چند نزدیک به حواس پرتی، و چرخش ها و بادها برای خشنود کردن فداکارترین طرفداران فیلم مخفی و اشتباه. به چند کاستی اشاره کردم. در واقع، بلافاصله در The Blue Dahlia پس از اینکه جانی پس از جدا شدن مهمانی هلن از هلن عذرخواهی می کند، او حقیقت خیره کننده ای را در مورد فرزندشان می آموزد. او یک تفنگ نوع 45 دارد که میگوید باید روی او استفاده کند، اما ممکن است واقعاً برای او مفید باشد. به این ترتیب، او آن را روی صندلی میاندازد و بیرون میرود.
یک اسلحه ممکن است به روشهای متفاوتی نمایش داده شود، و حتی اساسی هم نبود. با این حال، در اینجا باعث می شود که شخصیت لاد بسیار احمق به نظر برسد. برای من مهم نیست که یک مرد چقدر دیوانه، دیوانه، بی قرار یا گیج است یا می تواند باشد - یک فرد تاکتیکی قرار نیست اسلحه خود را آنجا بگذارد. مخصوصاً در پی نبردی با نیمه بهترش که یک گروه کامل از افراد دیده بودند، و بعد از آن یک ستون دیگر قبل از رفتن او. این چیزی است که ارزش شکرگزاری را دارد زیرا موریسون با دست های گره کرده اش در برابر بدخواهان در The Blue Dahlia سریع و راحت عمل می کند - اساساً او توانایی واقعی برای جبران فقدان توانایی های ذهنی خود را داشت.
در اینجا چند مورد وجود دارد. دوست داشتنی ترین خطوط The Blue Dahlia را تشکیل می دهند.
کورلی، "شما واقعا به آن اتاق نیاز دارید؟" جانی موریسون، "اگر مطمئن هستید که هیچ کس در آن مرده نیست." جویس هاروود، "خنده دار، اما اساساً همه افرادی که من می شناسم وقتی آنها را دیدم خارجی بودند." جانی موریسون، "هر مردی قبلاً تو را دیده است، در جایی. سعی کن تو را پیدا کنی."
ادی هاروود، "آیا من مشکوک هستم؟" فرمانده هندریکسون، "نمی دانم. نظر شما در مورد آن چیست؟"
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.