اواخر سال 1930،ایتالیا. "فینزی کونتینی" خانواده ای ثروتمند،اشرافی و یهودی هستند.فرزندان آنها "میکول" و "آلبرتو" دوستان خود را برای برگزاری مسابقات تنیس و مهمانی در ویلای خانوادگی شان جمع می کنند.در بین دوستان "جورجیو" یک یهودی از طبقه متوسط حضور دارد که عاشق "میکول" می شود و...
موسولینی در ایتالیا ، اواخر دهه 1930: فینزی-کانتینی یکی از خانواده های ثروتمند برجسته یهودی است. در حالی که سیاست نزدیک است ، فرزندان بزرگسال آنها دوستان خود را برای تنیس و مهمانی ها در مکان های دوست داشتنی خود جمع می کنند ، در حالی که بقیه جهان در آن فاصله دارند
داستان Finzi-Continis، یک خانواده اصیل فرارا، در طول آزار و اذیت یهودیان در ایتالیا در دهه 1930.
دانلود فیلم The Garden of the Finzi-Continis 1970 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در بسیاری از محافل سینمایی، "مهد کودک فینزی-کونتینی" به طور کلی به عنوان یکی از بهترین فیلم های سینمایی نمونه در نظر گرفته می شود، The Garden of the Finzi-Continis حرفه ویتوریو دی سیکا را پس از یک لیمو خاص احیا کرد و در سال 1972 برنده اسکار به عنوان بهترین فیلم ناآشنا شد. فیلم بزرگ به طور کلی، یکی از کاربردی ترین داستان ها از جمله جنگ جهانی دوم در ایتالیا و ظلم و ستم گروه یهودیان در آخرین بخش دهه 1930 و اواسط دهه 1940 است. این چیزی است که به ندرت در فیلم The Garden of the Finzi-Continis ها معرفی می شود، معمولاً همه چیزهایی را که در آلمان یا لهستان رخ داده است، اردوگاه های مرگ و مواردی از این دست می بینیم، با این حال ما نمی بینیم که بخش بزرگی از هجوم اولیه ستم و تعصب قبل از وقوع درگیری دیده می شود. در اینجا یک دیدگاه جایگزین در مورد چیزها وجود دارد. علاوه بر این، برای آنها، من The Garden of the Finzi-Continis را ترجیح دادم. با این حال، نه به هر اندازه ای که نیاز داشتم و نه هرگز به اندازه ای که انتظار داشتم، پس از مدتی طولانی که آن را جلب کردم - واقعاً مورد بررسی قرار نگرفته است، هنوز یکی از آن فیلم هایی است که در درازمدت کمی سر و صدا می کنید - عزیزان فیلم غیرمعمول، مثل خودم.
باز هم من فیلم را دوست داشتم. این یک چرخش مناسب از وقایع، جریان مناسبت ها دارد و همه چیزهایی را که در آن دوران قبل از جنگ در ایتالیا رخ داده است، علاقه و واقعیت زیادی به ما می دهد. فیلمی مملو از نمایشگاههای گیجکننده، یک قطعه گروهی واقعاً جذاب و جای تعجب بزرگ نیست که چرا افراد احساسات پرشوری را نسبت به آن شخصیتها و برنامههای متضاد آنها تجربه میکنند که به غیر از بدبختی پیش میرود، به همین ترتیب احساسات و عکسهای لحظهای عالی از دورهای وجود دارد که در آن احساس میشود. هماهنگی و آرامش هنوز وجود داشت و هیچ چیز نمی توانست آن آرامش را بر هم بزند.
اما این همان فیلمی است که من باید در مراحل اولیه ام می شناختم و می دیدم، زمانی که نداشتم. دانش عمیقی از فیلم داشته باشم یا به اندازه کافی فیلم سینمایی ندیده باشم که بتوانم با یکدیگر مقایسه کنم و فکر کنم که به اندازه کافی در مورد موضوع یا هر چیز دیگری دیده ام. مسائل این است: من به اندازه کافی فیلم جنگ جهانی دوم را دیده ام که موضوعات مشابهی را پوشش می دهد، برخی شگفت انگیز بودند، برخی دیگر به سادگی عالی بودند و یک زوج وحشتناک یا فاصله زیادی با حافظه من داشتند. «FInzi-Cintini» در کلاس فوقالعادهای قرار دارد، اما آنطور که میتوانست بر روی من توسعه پیدا نکرد. علاوه بر این، رمانی هم هست که این به آن بستگی دارد، من آن را نخواندهام و تازه شنیدهام که فیلم کاملاً شبیه آن نیست. شاید با تجربه مطالعه همه چیز منحصر به فرد باشد - با این حال من آن را اینطور نمی بینم زیرا می توانم هر رسانه را برای منافع خود ارزیابی کنم و بین هر دو بررسی مناسبی انجام دهم.
برای معرفی شروع مواردی از دوره سرکوب موسولینی با مقرراتی که مانع از ورود یهودیان به مدیریت من می شود (یا در مورد فیلم، ورود دانش آموزان جوان به کتابخانه مدرسه، در میان محدودیت های مختلف)، و چیزها هرگز به اندازه ای کسل کننده نیستند که در حرکت های مختلف نمایش داده می شوند. تصاویر - در اینجا می توانید احساس وحشی گری نزدیکتر را دریافت کنید، با این حال هرگز اتفاق نمی افتد، فقط قطعات کوچک - برای تمایزاتی که اکثر فیلم ها به طور کلی تمرکز دارند، من در The Garden of the Finzi-Continis دسیکا یک تجربه جایگزین و انتقادی در مورد تلفات جنگ جهانی دوم را دنبال می کنم. تنفرهای جنگ را نشان نمیدهد، زیرا گزارشی از قبل برای ما بازگو میکند، اما مبارزه روانی ناشی از آن شخصیتها را نشان میدهد که در فضای اکولوژیکی هوای خوشبختی و دقایق شادیبخش خود در زمینهای تنیس از Finiz کاملاً ایمن هستند. -خانواده کانتینی که در آن زیباترین بانوی جوان میکول (دومینیک ساندا) مورد محبت و خواست جمعی از همراهان است، یکی از آنها دانشآموز جذاب جورجیو (لینو کاپولیکیو) است که سعی میکند تخمین بزند و در عین حال بیشتر اوقات او را برآورد میکند. رد می شود.
داستان بیشتر تلاش های او را دنبال می کند در حالی که فرهنگ ایتالیایی به تغییر همه چیز در پشت صحنه ادامه می دهد و یهودیان را برای پذیرش چیزها یا تلاش برای داشتن یک زندگی مشروع محدود می کند.
به هر حال، دیگران The Garden of the Finzi-Continis را بیشتر از من دوست خواهند داشت، همانطور که گفتم در رابطه با پیدا کردن چیزها به نظرم درخشان نبود، با این حال من واقعاً این واقعیت را درک می کنم که دیگران دانش قابل توجهی در مورد آن به دست خواهند آورد. دوره ای که در اینجا به تصویر کشیده می شود، فیلمی فوق العاده جذاب با دیدگاه های مثبت متعدد است و برای افرادی که عموماً از این موضوع برای معرفی به تماشاگران جوان تر دوری می کنند، مطمئناً به شما توصیه می کنم The Garden of the Finzi-Continis را نمایش دهید زیرا هیچ محدودیتی وجود ندارد. آن، بدون سوژه محکم برای خردسالان، همه چیز کاملا منطقی است. این فیلمی است که باید در مدارس نمایش داده شود، برای جوانان ایدهآل است که پیشرفتهای جدید پیشروندهای را که جوامع یهودی مدتها قبل از شروع درگیری به آن نگاه میکردند، درک کنند. ، که غیرقابل انکار از آن در آلمان کمتر آشفته است، با این حال توسط وحشتناک و سخت استقامت. فیلمی استثنایی و مثال زدنی که توسط یکی از بهترین باس های سینما ساخته شده است. 8/10.
دانلود فیلم The Garden of the Finzi-Continis 1970 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تعداد زیادی فیلم سینمایی در مورد جنگ جهانی دوم وجود دارد، هم در مورد دعواها و هم در مورد وضعیت زندگی افراد از جمله، به ویژه شرایط یهودیان در اروپا. وقتی کسی فیلمی با موضوع آخرین گزینه میسازد، محکوم کردن آن برای کسی واقعاً چالش برانگیز است. 1998 _Life is Beautiful_ تجزیه و تحلیل شد، اما عمدتاً با توجه به این واقعیت که شامل اجزای کمدی بود که افراد احساس می کردند باید فقط بدبختی باشد. در هر صورت، در صورتی که فیلم نمایشی باشد، اساساً توسط صاحب نظران و ناظران فاصله دارد. علاوه بر این، با توجه به خود این فیلم، توسط یک متخصص قدیمی که مدتی از آن خارج شده بود، هماهنگ شد. صرف نظر از اینکه فیلم وحشتناک بود، اساساً غیرممکن بود، زمانی که در اواسط دهه 70 مشخص شد، کسی قصد داشت آن را زیر یک نمایشگر بنامد، یک لحظه مثال زدنی، اگر بخواهید.
خب، The Garden of the Finzi-Continis کوچکترین وحشتناکی نیست. در واقع عالی است. به اندازه کافی روی من تاثیر گذاشت جایی که کمی ویران کردم. در جاهای خاصی با من تماس گرفتند. با این حال، من بهعلاوه در حین تماشای فیلم، از بخشهایی از نقاط ضعف فیلم کاملاً مطلع بودم.
مهمتر از همه، انگیزهای که در پس اشک ریختن من وجود دارد، یعنی اینکه چه چیزی را در مورد فیلم ترجیح میدهم: ارتباط جورجیو و مایکول من در کسری از ثانیه با آن ارتباط برقرار کردم زیرا شرایط مشابهی را تجربه کردم. این نسبتاً طاقت فرسا است، سعی کنید کلاه خود را بر سر داشته باشید. من دقیقاً با جورجیو آرزوی میکول را داشتم و در همان زمان با او احساس میکردم که کاملاً طرد شدهام. این روشی است که باید با یک فیلم خارق العاده روبرو شد. دو ارتباط دیگر وجود داشت که در همه جا پیشرفته و عمیقاً توسط من احساس می شد، هر دو شامل جورجیو: جورجیو و پدرش، یک شخص به طور کلی عالی که توسط یک سرگرم کننده بزرگ بازی می شد، و جورجیو و مالنیت.
بقیه شخصیت ها بدون دقت ساخته شده اند. آیا آلبرتو فینزی کانتینی برای توضیح دیگری جز ساختن آن صحنه رژه مراسم یادبود خارق العاده وجود داشت؟ او به ندرت در فیلم The Garden of the Finzi-Continis حضور داشت. من فکر می کردم که آنها مدت زیادی او را به یاد نمی آورند، سپس آنها در نهایت نزد او بازگشتند و او به مرگ نزدیک بود. خانواده Finzi-Contini واقعاً وجود نداشت. فکر میکردم پدر تا زمانی که به دورترین حد فیلم نزدیک شد، مهماندار بود. یک شوخی ساده در مورد ناتوانی مادربزرگ صدساله در شنیدن خوب ساخته شده است (البته این شخصیت صحنه فوق العاده تاثیرگذاری در پایان فیلم داشت). مدیریت خصومت با سامی گرایی و آغاز جنگ هرگز واقعاً با مسائل مربوط به روابط میکول و جورجیو ترکیب نشد. سوژه آخرین گزینه بر فیلم حاکم بود، در حالی که گزینه قبلی فقط در پشت صحنه ظاهر شد. این طراحی میتوانست خوب باشد، با این حال به نظر نمیرسید که بخش اصلی فیلم بر نمای نزدیکتر تأثیر بگذارد. جورجیو میتوانست بدون اینکه درگیری ادامه داشته باشد، به دنبال مایکول باشد. این همان چیزی نیست که به رابطه آنها اهمیت می دهد. به طور بالقوه موضوع اصلی که دسیکا در The Garden of the Finzi-Continis تلاش می کرد بر آن غلبه کند این بود که زندگی خودمان به آنچه در انظار عمومی می گذرد اهمیتی نمی داد، با این حال جامعه همچنان به تلاش برای هدایت مسیر خود به زندگی خودمان ادامه می دهد. متأسفانه، فقط تا حدی کار می کند. فیلم نسبت به موضوعش بیش از حد کوتاه بود. فقط 94 دقیقه طول دارد. به احتمال زیاد دو ساعت یا حتی بیش از دو ساعت گذشته بود، این دو بخش بهتر با هم هماهنگ می شدند و موضوع اصلی بسیار قوی تر می شد. یکی از بسیار دوستداشتنیترین فیلمهای من دقیقاً همین موضوع را دارد: «جوانمردی غیرقابل تحمل بودن»، جایی که افراد در چکسلواکی سعی میکنند یکدیگر را بپرستند در حالی که شوروی از آنها سوء استفاده میکند. طول آن سه ساعت است و در هر سطح از بین میرود. در مهد کودک فینزی-کونتینی، حتی زمانی برای پایان مشروع وجود ندارد. داستان مایکول تمام شده است، یا احتمالاً به اندازه نیاز تکمیل شده است، اما با جورجیو چه اتفاقی افتاده است؟ پدرش به سادگی ما را روشن می کند که او رفت. چرا نمیتوانیم او را ببینیم؟ ما نیازی به توضیح غولپیکر از او نداریم، در عین حال صحنهای محجوب، شبیه به سبک فیلم، جایی که او احتمالاً با مادرش چمدانها را جمع میکند و صحبت میکند. به احتمال زیاد او به این سرعت از فکر کردن به میکول دست برنداشته است. میدانم که خروج فوری از ایتالیا به نفع او بود، اما نمیتوانم بپذیرم که او اساساً به طور خلاصه فکر نمیکند که آیا باید کاری به نفع میکول انجام دهد یا خیر. من خوبم که او این کار را نمی کند. من شرط می بندم که در رمان، این نوع صحنه خود را نشان می دهد. علاوه بر این باید در فیلم The Garden of the Finzi-Continis حضور داشت. من به فیلم 8/10 می دهم، عموماً به دلیل سازگاری با عذاب زندگی که در مورد عشق ناهموار به من وارد کرده است.
دانلود فیلم The Garden of the Finzi-Continis 1970 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
رمان جورجیو باسانی "مهد کودک فینزی-کونتینیس" در شهر فرارا در شمال ایتالیا در سال 1938/1939 می گذرد، آخرین زمان بسیار طولانی هماهنگی در اروپا قبل از شعله ور شدن جنگ بزرگ دوم. این یک نورافکن بدیع است که کمتر در طرح داستان به چشم می خورد تا احضار آب و هوای یک مکان و زمان خاص. داستانسرای ناشناس در رمان، اما در اینجا جورجیو نام دارد، مانند خود باسانی، فردی از گروه قوم یهودی فرارا است و روایتهای اصلی مراحل ابتدایی بدرفتاری با یهودیان ایتالیایی است که قرار بود با گذشت تعداد زیادی از یهودیان ایتالیا به پایان برسد. هولوکاست در بخش بزرگی از مجموعه تجربیات خود، در واقع، سیستم موسولینی دشمن سامی نبود، و یهودیان زیادی حتی به حزب افراطی پیوستند، با فلسفه ای که به نظر می رسید همبستگی عمومی را فراتر از استانی، سختگیر و طبقاتی تحت فشار قرار دهد. تضادها در هر صورت، تا سال 1938، سیستمی که یکباره دشمن نازی سامیگرایی را داشت، ائتلاف خود با آلمان را بدون توجه به هر چیز دیگری ارج نهاده بود و پیشروی قوانین نژادی را ارائه میکرد که ایتالیاییها را به غیریهودیان و یهودیان تقسیم میکرد و جامعه را محدود میکرد. حمایت از آخرین گزینه در جامعه.
در ابتدا جورجیو، یک دانش آموخته کالج، تحت تأثیر این چرخش ها قرار نمی گیرد. او از کتابخانه شهر بیرون انداخته می شود، اما از اتمام گواهینامه اش باز نمی ماند و از باشگاه اجتماعی انتخابی اش اژدر می شود. علیرغم این واقعیت که او یک تنیسور تیزبین است، این مورد آخر چندان به او مربوط نمیشود، زیرا خانواده فینزی-کونتینی که اخیراً از هم جدا شدهاند، به یهودیان خویشاوند و چند همراه مختلف اجازه میدهند تا از اطلاعات محرمانه خود استفاده کنند. زمین تنیس. جورجیو به طرز ناامیدانه ای شیفته میکول، دختر شگفت انگیز فینزی-کونتینی ها می شود.
اگرچه میکول و جورجیو در ابتدا همراهان عزیزی هستند، اما وقتی او معتقد است که رابطه آنها باید به چیزی عمیق تر تبدیل شود، او را طرد می کند. با هوشمندی فرآیندهای فکری او در انجام این کار مبهم باقی میماند، اما در فیلم The Garden of the Finzi-Continis مشخص میشود که او سر به پایش افتاده است و با جامپیرو مالناته، همراه جورجیو، رابطه جنسی برقرار کرده است. این تغییر یک تغییر قابل بحث بود. خود بسانی از آن متنفر بود و من می توانم دلیل آن را درک کنم. رمان، جایی که هیچ کس دیگری در زندگی میکول وجود ندارد، تصویری از عدم قطعیت تخیلی را به ما می دهد. با فرض اینکه میخواهیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که میکول عشق جورجیو را برنمیگرداند، اما باسانی نیز این احتمال را میدهد که در همان زمان او را گرامی میدارد، با توجه به نزدیک شدن فاجعه به سراسر جهان، ترس از مسئولیت نزدیک به خانه ورود به رابطه ای که ممکن است به بدبختی ختم شود. فیلم این شانس بعدی را مسدود میکند، که فکر میکنم داستان را ضعیف میکند. پس از مواجهه با این دو شرایط، می توانم به طور قطع بگویم که اخراج از کار توسط کسی که هنوز هم عاشق شماست، واقعاً غیرقابل انکار دشوارتر از اخراج توسط کسی است که شما را گرامی نمی دارد.
نه. رئیس ویتوریو دی سیکا که از ارائه راه حلی برای پرسشی که باسانی دوست داشت بی پاسخ بماند، راضی بود، به همین ترتیب با عدم قطعیت آشنا می شود که باسانی دوست دارد در کجا روشن باشد. The Garden of the Finzi-Continis در سال 1939 به پایان نمی رسد، اما با وجود اینکه سرنوشت قطعی آنها را مشکوک می گذارد، با روایت فینزی-کونتینی ها در سال های درگیری پیش می رود. باسانی، با این وجود، تصریح کرد که خانواده در سال 1943 در اردوگاه مرگ لگد زدند. این یک بار دیگر داستان را ضعیف می کند. باهوش در یک عمل علمی از کتاب های فردی اول قرار می گیرد که در آن داستان نویس با نوستالژیک به جهان گمشده دوران کودکی خود فکر می کند، دنیایی که فرد می تواند، برای برخی توضیحات، دیگر هرگز به آن بازگردد. (مدل های مختلف شامل «Le Amazing Meaulnes» آلن-فورنیه، و «سر عروس دوباره» اثر Evelyn Waugh هستند). اما دنیایی که باسانی به آن فکر می کند چیزی فراتر از مکانی است که به خاطر محتوای گمشده شناخته شده است. آن دنیا به سادگی به روی قصه گو بسته نیست. دنیایی است که کاملاً محو شده است. این نکته قطعاً در رمان با تأکید بیشتری نسبت به فیلم بیان شده است.
گفته شد، این از جهات متعدد فیلم خوبی است. بدون شک این یک عکس ظاهری جذاب است، با عکاسی هوایی دی سیکا از شهر قدیمی فرارا که به خلق و خوی احساساتی بصیرتی می افزاید. (از این که به نظر می رسد دره پو چقدر برف می بارید شگفت زده شدم؛ درست مانند سایر بریتانیایی ها که تصور می کردم برف در ایتالیا روشن چیزی محدود به تپه های بلند آلپ و آپنین است). با وجود این، با این فرض که دسیکا نقشه باسانی را با جدیت بیشتری دنبال کرده بود، موافق بودم. 8/10.
دانلود فیلم The Garden of the Finzi-Continis 1970 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مهد کودک Finzi-Continis صرفاً یک پناهگاه واقعی از تنش ها و اشتباهات دنیایی نیست که در یک کشمکش جهانی بعدی غوطه ور می شود، اما علاوه بر این یک خاطره جادویی از روان، آخرین گذر از باقیمانده های زندگی است. جامعه قبل از جنگ که در آن یهودیان ساکن درجه دو نبودند. دی سیکا با دوربین خود مجبور می شود، هرگز آن را به طور کامل کشف نمی کند، هرگز با دیوارهای ماورایی پایان ناپذیر دامنه با بقیه شهر ارتباط برقرار نمی کند، یا نقاط قطع آن را متقاعد نمی کند. این یک کیفیت دنیوی دارد که به نظر نمی رسد با محدودیت های اندازه معقول یا عینی مشخص شود. نورپردازی بیش از حد ارائه می شود تا هوای شگفت انگیز و ایده آلی ایجاد کند، مانند شخصیت هایی که در Nrsery of Eden در حال رقصیدن هستند. دوربین از پشت درختها نگاه میکند و با اندکی ناامنی بزرگنمایی میکند، گویی ما به طرز فضولی در این بهشت میچرخیم.
و ما یک وارونگی نیز داریم، که مطمئناً با تبلیغات زمانه و خواستههای هیتلر در تضاد است - یهودیها اغراقآمیز نیستند، هرچند قد بلند و شگفتانگیز با بلوندترین قفلها. میکول مخصوصاً بی زحمت است و توجه یک بچه یهودی را به خود جلب کرده است، علیرغم این واقعیت که آنها ممکن است از جهان های مختلف و از طریق نحوه به تصویر کشیدن آن باشند. به یاد ماندنی ترین گردهمایی آنها، همانطور که نشان می دهد، میکول است که به دیوارهای عظیم و خارق العاده خانه اش نگاه می کند و با جورجیو ساده گپ می زند. این موضوع قبلاً برای نشان دادن فاصله مورد استفاده قرار گرفته است - به رومئو و ژولیت فکر کنید - اما در اینجا با دلیل برجسته تری و احساس بد شکلی در آن نفوذ کرده است زیرا آنها به دنبال یک قطره یهودی مشابه هستند. آنها در عمارت خود طوری می رقصند که انگار به این واقعیت ارگانیک توجه ندارند. نشان دادن افتخار و ثروت خود - وقتی یهودیان از باشگاه اجتماعی محله منع می شوند، با توجه به این واقعیت که آشکارا دادگاه های خود را دارند، دادگاه های خود را دارند. علاوه بر این، وقتی جورجیو از کتابخانه محله محروم می شود، به کتابفروشی های عظیم آنها مشاوره می دهد.
دسیکا همه اینها را با چشمانی تیز بیان می کند. دوربین او که مدتها از دوران نئورئالیستی او حذف شده بود، باعث میشود خود و تکههایی از دادههای ضروری را متوجه شود. در یک صحنه فوری، جورجیو به حدی عاشق می شود که از کابانا بالا می رود تا مراقب مسائل انحصاری او باشد. او از یافتن نتیجه رابطه میان میکول و برونو مالنته قدبلند و کسلکننده که احتمالاً در دیدگاههای سیاسیاش آنقدر ساده بود که نمیتوانست با او ارتباط برقرار کند، مضطرب است. علاوه بر این، Micol چگونه پاسخ می دهد؟ به سرعت حرکت نمیکند تا خودش را بپوشاند، بلکه درست به جورجیو نگاه میکند، طوری که انگار میخواهد او را وادار کند که در برابر واقعیت تمایل خود و نحوه نادیده گرفتن آن (اما آشکارا، همانطور که موسولینی انجام داده بود) توسط مرد بنیادگرای این کشور نادیده گرفته شود. حرف او آن اجرای رویایی دوستداشتنی از او یک خاطره دور است که قبلاً توسط زنگهایی که باعث هولوکاست میشد محو شده بود.
این باغ در ذهن جورجیو باقی می ماند، مدتها بعد از اینکه آزادی یهودیان از آنها گرفته شد تا زمانی که حتی پدرش نتواند آن را مشروعیت بخشد. با این حال، مانند چیزهای وحشتناکی که برای بیشترین نفرت انگیزی و تأثیر فتیش شده است، باز نمی شود. وقتی به او اطلاع داده می شود که نمی تواند در کتابخانه بماند، علت را جویا می شود و افسر ایمنی نمی تواند پاسخی به او بدهد، فقط به این دلیل که درخواست ها را دنبال می کند. علاوه بر این، چه تعداد از رزمندگان برای آن مورد تضمین شده است؟ از یک منظر، ما Rundown شیندلر را داریم، و در موارد دیگر ما این را داریم - یک پاکسازی کند و روشمند، که بی وقفه مشروع است تا زمانی که دیگر هرگز چنین نشود. جوانان تشویق می کنند، زیرا آنها مدرسه را از دست خواهند داد، و نگران هر گونه پیامدهای واقعی نیستند. مفهوم وحشتناک ضد سامی گرایی به طور مخفیانه به همه جا می رسد، و فینزی-کونتینی آن را نادیده می گیرد و آن را نادیده می گیرد و آن را نادیده می گیرد... تا زمانی که دیگر هرگز نتوانند، و نقطه مرجعی که دسیکا تعیین کرده است نابود شود. آن دامنه 500 ساله هیچ ارتباطی ندارد.
دانلود فیلم The Garden of the Finzi-Continis 1970 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ویتوریو دسیکا، تهیهکننده باورنکردنی نئورئالیست، در کتاب The Nursery OF THE FINZI-CONTINIS - با توجه به رمان خودنمایی جورجیو باسانی، هزینههای انسانی «قوانین نژادی» را که به طور پیوسته علیه یهودیان در ایتالیای افراطی انجام میشود، برانگیخته است. طی سالهای 1938-43. قهرمان یهودی طبقه کارگر جوان باسانی، هر چه بیشتر از شدت خصومت موسولینی با اعلامیه های سامی که او را نقض می کند، بیشتر احساس کند، بیشتر جذب قلمرو برجسته یهودی فینزی-کونتینیس - - باغ عدنی آنها - - و میکول، خانواده خانواده می شود. دختر جوان فوق العاده از نظر ذهنی، به نظر می رسد که این انگیزه از یک ارتباط عمیق نزدیک به خانه به یک شرایط بی گناه و بی دردسر زندگی در دوران جوانی می آید، که به نظر می رسد هم میکول و هم مهد کودک او به آن می پردازند. در سرتاسر فیلم، تضاد غیرقابل انکاری بین جوانی و بزرگسالی، بین گذشته دور و زمان حال سریع، بین نمایش عقب نشینی در دنیایی از فریبکاری های پسندیده و ایستادگی در برابر جهانی از واقعیت های بی رحمانه و خشن وجود دارد.
من این بخش خاص از داستان را فوقالعاده جذاب یافتم، اگرچه بهطور بیش از حد وسوسهانگیز تاریک و بی ادعا - و درنتیجه، اگر واضحتر از آن تعریف میشد، دقیقاً آنطور که میتوانست روشنگر یا رضایتبخش نباشد. (این ممکن است انگیزه پشت این باشد که چرا در هر مقطعی افراد خاصی فیلم را دنبال می کنند - - و سبک به شدت نماینده و امپرسیونیستی آن - - تا حدودی آزاردهنده و ضعیف کننده است.)
برای جورجیو - - هم افسانه بی فریب و هم خالق خردمند داستان - - میکول راز و جذابیت فینزی-کونتینی ها و همچنین جزیره ای بودن و دوری آشکار آنها را با وجود سرکوب فزاینده بنیادگرایان در بر می گیرد. او عموماً دور و غیرممکن به نظر میرسد، بدون هیچ توضیح واضحی برای فعالیتهایش، و هرگز توضیحی فوری و قابل درک برای اخراج سرسختانه جورجیو یا چیزی که تمام نشانههای بیرحمی نامحسوس نسبت به او را دارد، نمیدهد. گفتگوی او با او عموماً عمداً مشکوک به نظر می رسد، و امتناع او از برقراری هرگونه ارتباط بیشتر با او نوعی تسلیم کنجکاوانه و عملاً غیرمنطقی در برابر امر اجتناب ناپذیر است. یک بار دیگر، این یکی دیگر از عناصر فیلم است که بیتردید جذاب است - - و بهطور غیرمعمول مسحورکننده - - اما، متأسفانه، هرگز به طور کامل از آن مراقبت نمیکند تا جایی که برای قهرمان یا جمعیت کاملاً قابل توجیه باشد. در نقطه ای که افراط گرایان سرانجام Finzi-Continis را دستگیر کرده و خانه آنها را تصرف می کنند، چیزی شبیه به یک شوک است. نمایش خفهکننده و عامدانه این شخصیتها و احساسات آنها، همانطور که در رفتار محدود عجیب و غریب آنها ثابت شده است، به منظور منزوی کردن و ارتقای تأثیر چند ضربه مخرب از تصدیق و وضوح غیرمنتظره است - نشانههای بارز که طلسم دفاعی Finzi-Continis بالاخره شکسته شد.
در مجموع، بسیار بازیگر و عالی، در تصاویرش به طرز تنبلی برازنده بود... با این حال، از نظر حساب، به نظر می رسد تصویر بیش از حد دایره ای و در نهایت مبهم - - و تنها چند قسمت ناخوشایند و جزئیات باقی مانده را در انتظار پایان داستان باقی می گذارد (شاید دقیقاً ناهماهنگی پروستی نیست؟). با وجود این ضعف عجیب، فیلم در واقع کامل میشود و با آخرین پلانهای بیثبات، شما با یک حس شگفتانگیز بدبختی و بدبختی مواجه میشوید. با این وجود، توجه به این نکته حیاتی است که آخرین صحنه - که در آن پدر جورجیو با فینزی-کونتینی ها در یک جامعه زندانی ملاقات می کند - ساخته شده است و در رمان دیده نمی شود، و باسانی با دی برخورد کرده است. سیکا در این مورد
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.