در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Spy Who Came in from the Cold 1965... لطفا منتظر بمانید ...
"الک لیامز" جاسوس بریتانیایی که درجنگ سرد به آلمان شرقی فرستاده شده است.او از بازگشتن سر باز می زند و تصمیم می گیرد به ماموریت دیگری روبرو شود که ممکن است آخرینش باشد...
الک لیماس (ریچارد برتون) ، جاسوس انگلیسی ، گویا برای گسست به آلمان شرقی فرستاده می شود ، اما در واقع برای کاشت اطلاعات غیرقانونی است. با ظهور بیشتر توطئه ها ، لیماس متقاعد می شود كه مردم خودش او را فقط یك دندان می دانند. تلاش او برای برون رفت از انسانیت محور اصلی داستان می شود
دانلود فیلم The Spy Who Came in from the Cold 1965 (جاسوس جنگ سرد هست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"هر آزمایش سوسیالیستی با هر اهمیتی در قرن بیستم - بدون استثنا - توسط ایالات متحده شکست، سرنگون، تهاجم، فاسد، انحراف، واژگونی، بیثباتی، یا غیرممکن شدن زندگی برای آن غیرممکن شده است. برخاستن یا سقوط بر اساس شایستگی های خود؛ هیچکس آنقدر امن نگذاشته بود که گاردش را رها کند.» - ویلیام بلوم ("مداخلات ارتش ایالات متحده و سیا از جنگ جهانی دوم")
این مروری بر فیلم "جاسوسی که از سرما وارد شد" (1965) مارتین ریت و "خیاط سرهم بندی" توماس آلفردسون است. سرباز جاسوس» (2011)، دو فیلم بر اساس رمان های جاسوسی جان لو کاره.
مسلما بهترین فیلم جاسوسی ساخته شده تا کنون، "سرد" توسط مارتین ریت کارگردانی شد. ریت از آنجایی که به شدت به جنبشهای چپ چپ وابسته بود، در دهه 1950 در لیست سیاه قرار گرفت. در این دوره دولت ایالات متحده بر جنبشهای کارگری، اتحادیهها، فعالان حقوق مدنی و گروههای کمونیستی در داخل ایالات متحده فشار وارد کرد و همچنین یک کمپین ۱۰۰ ساله (تاکنون) را برای ریشهکن کردن قتلآمیز آن در بیش از ۸۰ کشور جهان آغاز کرد. جهان همراه با این یک جنگ مخفیانه علیه جنبشهای استقلالطلب و هرگونه تهدیدی برای سود سرمایهداری بود (از کشیشهای کاتولیک گرفته تا وبسایتهای بیتتورنت). به عنوان مثال، اقدامات پنهان ایالات متحده علیه اندونزی منجر به کشته شدن حدود 3 میلیون نفر و قتل آشکار هم حزب کمونیست اندونزی و هم کسانی که از آن حمایت کردند، خواهد بود. مجموع تلفات در قرن گذشته، در اقدامات مشابه، مجموعاً بیش از ده میلیون نفر است که صدها میلیون نفر دیگر به خاطر سیاستها، جوخههای مرگ و رژیمهای دست نشاندهای که متعاقباً در این کشورهای هدف ایجاد شد، جان خود را از دست دادند. جان استاکول، رئیس سابق ایستگاه سیا، چنین اقداماتی را چنین خلاصه می کند: "هیچ کاری که ما انجام می دادیم در واقع از منافع امنیت ملی ایالات متحده دفاع نمی کرد. نسل کشی نسل کشی است. ما مسئول انجام این کارها در مقیاس گسترده در سراسر جهان هستیم."
مارتین ریت یکی دیگر از کارگردانان آمریکایی است که بهترین کار خود را در دهه های 1960 و 70 انجام داد. فیلمشناسی او را میتوان حداقل به سه گروه تقسیم کرد. یک گروه تمایل دارد به تماشای این که کاراکترهایی که نمایانگر روحیه بسیار مدرن سرمایه داری غارتگر هستند، با مخالفان خود ("هود"، "برادری" و "هومبره") در تماس هستند. گروهی دیگر بر زندگی افراد به حاشیه رانده شده و اغلب آمریکایی های آفریقایی تبار ("Sounder"، "Conrack"، "The Great White Hope" و غیره) تمرکز می کنند. با این حال، گروهی دیگر تمایل دارند با جنبشها یا سازمانهایی برخورد کنند که توسط پادگان واقعی یا مجازی کمونیسم یا سرمایهداری ("نورما رائه"، "مولی مگوایر" و غیره) نفوذ و تضعیف میشوند.
«جاسوسی که از سرما وارد شد» به این گروه سوم تعلق دارد. در جاسوس جنگ سرد هست که در سیاه و سفیدهای بداخلاق فیلمبرداری شده است، ریچارد برتون در نقش الک لیماس، افسر اطلاعاتی بریتانیا که برای نفوذ به اطلاعات روسیه با یک کمونیست جوان رابطه برقرار می کند، بازی می کند. از قضا، و در کمال تاسف لیماس، فیلم با خیانت به لیماس توسط اطلاعات بریتانیا و ترور معشوق جوانش به منظور محافظت از هویت یک مامور بریتانیا، به اوج می رسد. یک بلندگو هشدار میدهد: «به سمت خودت برگرد»، قهرمانان ما طعمه مرزبندیهای خشونتآمیز میشوند که اجازه عبور فیزیکی یا ایدئولوژیکی را نمیدهد. از نظر جان لو کاره، هیچ تفاوت اخلاقی بین غرب و شرق، و تفاوت ایدئولوژیک اندکی بین امپراتوری های سرمایه داری و سرمایه داری دولتی روسیه ظاهراً "کمونیست" و پسا سلطنتی وجود ندارد. اما در حالی که لو کاره تمام ایده آل گرایی و اعتقاد را به سیخ می کشد، ریت ایده آلیسم شخصی را رها نمی کند. او شخصیتهایی دارد که میگوید: «آمریکاییها برای نادانی، ما برای حقیقت و رشد اجتماعی میجنگیم.» و اتحاد جماهیر شوروی او کمتر بهعنوان یک ابله معرفی میشود تا بهعنوان خانوادهای که همیشه از بیرون شکار میشوند.
از نظر زیباییشناختی. ، "سرد" نماینده ریت در اوج قدرت است. آنتونیونی با شنل و خنجر، فیلم ما را با چندین فیلم بلند فوق العاده پذیرایی می کند، و با مرزهای واقعی و نمادین، دوبل ها، موانع و گذرگاه ها وسواس دارد. در جاهای دیگر همه افراد در سرویس اطلاعاتی بریتانیا در اتحاد جماهیر شوروی، شرق و غرب در حال انجام بازیهای سایهآمیز مملو از فانتزیها، بلوفها و دوبلوفها هستند. و مانند همه فیلمهای ریت، «سرما» نیز با احتمال وجود خال، عامل دوگانه، ایدئولوژی همیشه پارانوئید و ترسناک است، نه تنها از نارساییهای خودش، بلکه از آلودگی.
«سرد». (1965) «ارتش سایهها» ژان پیر ملویل (1969) را به یاد میآورد، اما به عنوان پادزهری برای فیلمهای جیمز باند که در سال 1962 اکران شد بهترین کار را میکند. جایی که باند محصول فرهنگ کالاها و منیتهای متورم است. سرد» هر کاری که از دستش بر می آید انجام می دهد تا غرب را به مثابه حیاط سایه ای از اندوه، خشم و ناراحتی به تصویر بکشد. این رنج آرام توسط برتون به خوبی منتقل میشود، که بازیگرانش جریانهای معنوی و احساسی جنبشهای موج نو آگاه طبقاتی بریتانیا، و همچنین نقش خود را در «صحرای سرخ» (1964) آنتونیونی که یک سال قبل منتشر شد، به یاد میآورد.
«سرد» کند است و توجه را می طلبد، اما در نهایت به مخاطبش پاداش می دهد. کمتر رضایت بخش توماس آلفردسون "جاسوس سرباز خیاط سرهم بندی" است، فیلمی جالب که کمی بیش از حد تلاش می کند زیبایی شناسی ریت را تقلید کند. جاسوس جنگ سرد هست که حول محور جورج اسمایلی (گری اولدمن)، مأمور اطلاعات بریتانیایی است که از دوران بازنشستگی خارج میشود تا خال مسئول افشای اطلاعات به روسیه را بیابد، جاسوس جنگ سرد هست کمتر یک شکار جادوگر است تا یک رویه افسردهکننده که در آن شرق و غرب خود را تحقیر میکنند. به نام چیزی که یک شخصیت آن را "انتخاب زیبایی شناختی خودسرانه" می نامد. "فکر نمیکنی وقت آن رسیده است که بدانی به اندازه من ارزشی در جانب تو وجود ندارد؟" اسمایلی آشکارا می گوید. بدون اینکه ریت چنین معادلهای اخلاقی را تعدیل کند، فیلم پس از آن با نتی از نیهیلیسم به پایان میرسد، اما با این وجود، یک فیلم قدرتمند، ماموران مخفی در رقصهای نیمهشب در آغوش گرفتن و بازیهای اغواگری ظاهر میشوند.
7.9/10 - "Tinker" خیاط سرباز جاسوس"
10/10 – "جاسوسی که از سرما وارد شد"
دانلود فیلم The Spy Who Came in from the Cold 1965 (جاسوس جنگ سرد هست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم های جاسوسی در دهه 1960 بسیار محبوب بودند، به خصوص پس از اینکه جیمز باند برای اولین بار در «دکتر نو» ظاهر شد. در سال 1965 دو فیلم به نامهای «پرونده Ipcress» و «جاسوسی که از سرما وارد شد» دیدیم که تصویری بسیار متفاوت از زندگی در سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا با آنچه در فرانچایز باند نشان میدادند. «پرونده Ipcress» یک فیلم در زمان خودش است. اگرچه عمداً دنیای جاسوسی را از زرق و برق زدایی می کند، اما کاملاً به وضوح تأثیر "لندن در حال چرخش" دهه شصت را نشان می دهد، به ویژه در سکانس شستشوی مغزی روانگردان.
"جاسوسی که از سرما وارد شد" در مقابل، از نظر بصری، فیلمی بسیار قدیمی است که سیاه و سفید ساخته شده و به دهه چهل و پنجاه برمی گردد. در واقع، می توان آن را به عنوان یکی از آخرین نمونه های عالی سبک فیلم نوآر در نظر گرفت - احتمالاً آخرین نمونه. بدون شک برخی از ناب گرایان اصرار دارند که نوآر یک ژانر منحصرا آمریکایی است و پس از پایان دهه پنجاه هیچ نمونه ای ساخته نشده است. (گاهی اوقات از «لمس شیطان» اورسن ولز در سال 1958 به عنوان آخرین ژانر یاد می شود). من مخالف خواهم بود. نام فرانسوی نشان می دهد که فیلم نوآر ابتدا به عنوان یک ژانر مجزا در اروپا به جای آمریکا شناخته شد و چندین درام به سبک هم در فرانسه و هم در بریتانیا ساخته شد. («Les Diaboliques» شاید شناخته شده ترین فرانسوی و «مرد سوم» شناخته شده ترین نمونه بریتانیایی باشد). مطمئناً نمی توانم به هیچ فیلم آمریکایی نوآر مربوط به اواخر سال 1965 فکر کنم، اما «جاسوس...» بسیاری از ویژگی های نوآر را دارد- یک محیط شهری، یک قهرمان اخلاقی مبهم، یک طرح پیچیده و عکاسی سیاه و سفید اکسپرسیونیستی. (تک رنگ در اواسط دهه شصت در سینمای بریتانیا مد باقی ماند، چندین سال پس از پایان یافتن آن در آمریکا، احتمالاً به این دلیل که تلویزیون رنگی هنوز در بریتانیا معرفی نشده بود).
قهرمان الک است. لیماس، یک مامور اطلاعاتی بریتانیایی که ظاهراً پس از از دست دادن شغل خود و تبدیل شدن به یک الکلی شکست خورده به آلمان شرقی فرار می کند. من می گویم "ظاهرا" زیرا لیماس واقعاً در مأموریتی است که آلمان شرقی را با اطلاعات نادرستی تغذیه کند که هانس دیتر مونت، رئیس سرویس اطلاعاتی آنها را به عنوان یک مأمور غربی درگیر می کند. انگلیسی ها به خوبی از بی اعتمادی متقابل بین مونت و معاونش فیدلر آگاه هستند. فیدلر که یهودی است، از مونت، نازی سابق متنفر است و فرار لیماس را فرصتی برای از بین بردن رقیب خود می داند. با این حال، با پیشرفت طرح، همه چیز کمتر روشن می شود. آیا واقعاً بریتانیایی ها قصد دارند از لیماس برای نابودی مونت استفاده کنند یا برنامه پنهان دیگری دارند؟ لحن کلی فیلم یک لحن تیره و تار و بدبینانه است (یکی دیگر از ویژگی های نوآر) که کاملاً متفاوت از روحیه خوش بینانه خیر-پیروزی-بر-شر است که در فیلم The Spy Who Came in from the Cold های باند و حتی در «پرونده Ipcress» حاکم است. هیچ یک از طرفین جنگ سرد به خوبی به تصویر کشیده نمی شوند. سرویس مخفی بریتانیا نقشه کشان ماکیاولیستی هستند که عوامل خود را قابل مصرف می دانند. آلمان شرقی وحشی و بی رحم هستند و آماده به کارگیری نازی های سابق در مناصب ارشد هستند. آنها از "دموکراسی مردمی" صحبت می کنند، اما دور کشورشان دیوار کشیده اند تا آن را به یک زندان بزرگ تبدیل کنند. مونت و فیدلر تمام لفاظیهای استاندارد کمونیستی را به گوش میرسانند، اما تنها مبارزهای که آنها به آن علاقهمندند مبارزه ایدئولوژیک علیه سرمایهداری نیست، بلکه خصومت درونی بین خودشان است. (جالب این است که کارگردان مارتین ریت در دهه 1950 به دلیل وابستگی های کمونیستی گذشته اش در لیست سیاه قرار گرفت. برخی از فیلم های دیگر او مانند "مالی مگوایر" به وضوح در همدردی هایشان چپ هستند، اما در اینجا نشانه ای از آن کمتر دیده می شود) .
این لحن بدبینی با عکاسی شدید از برلین تاریک شبانه یا لندن غم انگیز و غرق باران تاکید می شود. بازی قابل توجه ریچارد برتون در نقش لیماس نیز بر این موضوع تاکید دارد. توطئه بریتانیایی از لیماس میخواهد که بهعنوان یک خائن شکستخورده و ناامید ظاهر شود، که مایل است کشورش را به بالاترین قیمت پیشنهادی بفروشد، اما رفتار برتون نشان میدهد که آهن واقعاً وارد روح لماس شده است، هوای بدبینی، خستگی و سرخوردگی او. چیزی فراتر از یک ژست است همچنین بازی های خوبی در نقش های فرعی مانند اسکار ورنر در نقش فیدلر و مایکل هوردرن در نقش آش، استخدام کننده آشکارا همجنس گرا برای آلمان شرقی وجود دارد. سینمای بریتانیا در دهه شصت به طور فزایندهای نسبت به نمایش همجنسگرایی روی پرده لیبرالتر میشد.
نانسی پری، دوست دختر لیماس، تنها استثنا در لحن غالب ناامیدی بدبینانه است. نانسی، یک کمونیست متعهد، مؤمن واقعی فیلم است. کلر بلوم او را بهعنوان یک مشتاق سادهلوح برای آرماناش بازی میکند، کسی که آماده دفاع از کمونیسم با اشتیاق بسیار بیشتری نسبت به نماینده رسمی نظام مانند مونت است. با این حال، حتی اعتقادات ظاهراً قلبی او نیز چیزی از گذشته در مورد آنها دارد. البته در دهه شصت جوانان ایده آلیست زیادی وجود داشتند که نظرات چپ داشتند، اما تعداد کمی از آنها جذب حزب کمونیست رسمی طرفدار مسکو شدند. تأکید آن بر نظم، انضباط، انطباق و اطاعت و کوری عمدی آن نسبت به کاستیهای رژیمهایی که از آن حمایت میکرد، آن را یادگار دهههای سی و چهل جلوه میداد. علاوه بر این، اگرچه فیلم هرگز در این مورد صریح نیست، اما کاملاً ممکن است که لماس ناشناخته است، نانسی خود یک مامور بریتانیایی باشد که دستوراتی برای نفوذ به حزب کمونیست و دادن اطلاعات گمراه کننده به آلمان شرقی دارد. نقشی که او در محاکمه مونت بازی میکند قطعاً با چنین تفسیری سازگار است.
فیلمهای باند - حتی آنهایی که از چهل سال پیش ساخته شدهاند - همچنان بسیار محبوب هستند، در حالی که پایان جنگ سرد به این معناست که وجود دارد. علاقه به فیلم های جاسوسی واقع گرایانه مانند این کاهش یافته است. با این حال، «جاسوسی که از سرما وارد شد» سزاوار آن است که به عنوان چیزی بیش از یک دوره دهه شصت به یاد بیاوریم - در واقع به عنوان چیزی بیش از یک درام جاسوسی. کیفیت فیلمنامه و بازی به این معناست که مانند فیلم "بدنام" هیچکاک، شایسته است که به عنوان یک درام انسانی روانشناختی از آن یاد شود. 8/10
دانلود فیلم The Spy Who Came in from the Cold 1965 (جاسوس جنگ سرد هست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من جاسوس جنگ سرد هست را هنگام ظهور دیدم و به سرعت از میزان خام و معقول بودن آن شگفت زده شدم. تا به امروز، تمام فیلمهای ریچارد برتون را خیره کردهام. او به دلایلی ناشناخته در آنها مانند یک سیگنال برق می زند، در حالی که در فیلم The Spy Who Came in from the Cold های متفاوت جذاب تر و در نهایت کم ثمر تری که در آن حضور داشته است، می درخشد. جاسوس جنگ سرد هست ها عبارتند از: "در خشم به عقب نگاه کن"، "شب ایگوانا"، "جاسوس" "، "چه کسی از ویرجینیا وولف وحشت دارد"، "عموزاده من راشل" و "بوش خار". «ایگوانا»، «ریچل» و «بوش» بهاندازه بقیه شگفتانگیز نبودند، اما به دلایلی نامعلوم، برتون در واقع دوربینی را که در آنها به صورت تک رنگ ترجیح میدهد نسبت به انواع مختلف سفارش میدهد. برو چهره.
این مرد بهطور نامفهومی بهعنوان یک بازیگر مورد قضاوت نادرست قرار گرفت...خب، شاید دست کم گرفته نشده باشد، هر چند که مورد احترام قرار نگرفته است، زیرا او همیشه یک اسکار را برای نمایشگاههای گیجکننده و خارقالعادهاش از دست میدهد! او و پیتر اوتول تاج پادشاهی افراطی بودند! علاوه بر این، اوتول همیشه یک اسکار را از دست می داد، جدای از جایزه دستاورد وجودی که اخیراً دریافت کرده بود.
«جاسوس» یکی از آن فیلم های مهم دهه شصت بود که تایپ شد و فیلم را به نمایش گذاشت. باز کردن آنچه که زندگی واقعاً شبیه به آن در نوع خاصی از جهان بود. "Blow-Up" فیلم دیگری از این دست بود که نشان میداد دنیای عکاسان طراحی عجیب و غریب میتواند باشد. نمایشهای ذهنی «دیوید و لیزا» و «لیلیث» جهان تحقیقات مغزی نوجوانان و بزرگسالان را مطابق با طراحی زندگی نشان میدهند و «جاسوس» نشان میدهد که نظارت پرتنش تا چه حد میتواند مأیوسکننده، کشنده، کمنور و تنشکننده باشد. تصویری شیک و فراتر از مضحک که فیلمهای باند و راک و هر یک از مقلدین آنها ارائه کرده بودند.
در این فیلم، برتون نقش شخصی به نام الک لیمز را بازی میکند، متخصصی با سن بالا که برای دانش انگلیسی کار میکند. در میان جنگ ویروس فیلم با کارگردانی تسلیم یک آلمان شرقی در نقطه تعیین شده چارلی آغاز می شود، شاید تصویر مهمی از جنگ ویروس باشد. از آن نقطه، او را در معاملات اضافی با آلمان شرقی دنبال می کند تا یک متخصص دوگانه پیدا کند. او با یک سوسیالیست مینیمال ساده لوح با بازی کلر بلوسم رابطه برقرار می کند، به سمتی سوق داده می شود که افراد متعصب تلاش می کنند او را به تسلیم شدن در طرف مقابل تشویق کنند، و او ظاهر یک فراری بالقوه برای BI را تحت حمایت به خود می گیرد. سیریل کیوزاک، سرگرمیکنندهای که احتمالاً جذابترین تیپهای نخبهگرا را در فیلم The Spy Who Came in from the Coldهای سینمایی بازی کرده است. شخصیتهای او اغلب در موقعیتهای مدیریت مرکزی قوی هستند و به طور مداوم ذهنیتهای دقیقی دارند. شخصیت او، با وجود اینکه واقعاً جورج اسمایلی شگفت انگیز نیست، بدون توجه به کتاب های لو کار، الگوی برجسته ای بود که سر الک گینس از اسمایلی در سریال BBC/PBS به تصویر می کشید. شخصیت اسمایلی واقعاً یک ماده کوچک در جاسوس جنگ سرد هست است که توسط یک بازیگر تا حدی گیک بازی میشود.
اسکار ورنر، که در کنار کیوزاک در آن زمان در فیلم The Spy Who Came in from the Coldهای «مهم» بسیار داغ بود، نقش متخصص، ممتحن و مجری آلمان شرقی. در واقع، کیوزاک در فیلم The Spy Who Came in from the Cold علمی تخیلی تروفو "فارنهایت 451" نیز با او ظاهر شد. برتون، بلوسم، کیوزاک، ورنر و مایکل هولدرن (برادر دوقلوی لیلیان هلمن که به طرز غم انگیزی گم شده است). فیلمبرداری B&W، فیلمبرداری، اجرای برتون، احساس تیره و تار فیلم، تیتر اصلی مارتین ریت، (مرد یک رئیس «فیلم خوب» کاملاً قابل اعتماد بود) همه به تماسهای احساسی اضافه میکنند که جاسوس جنگ سرد هست را بسیار جذاب میکند. بهترین فیلم در مورد نظارت می توانم بگویم! شخصیت کلر بلوم، نان، با بیخدایی و نوعدوستی خود، حس تلخ فیلم را متعادل میکند و بر آن تاکید میکند.
من هرگز نمیدانم چرا جاسوس جنگ سرد هست کمکهای مالی سال 66 را پاک نکرد. مطمئن باشید، در آن سال بهترین سهمیه هیجان انگیز در مراکز عملکرد بود. فیلمی پیچیده، ناراحتکننده، قابل توجه و تکاندهنده که باید بهطور کلی در نظر گرفته شود که با مهارت ساخته شده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.